خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۳۷ + زیرنویس و دوبله

ییلدیز و هالیت از دیدن شنگول متعجب شده اند. ییلدیز می خواهد از موقعیت فرار کند اما هالیت از او می خواهد که بماند و حرفهای شنگول را بشنود. شنگول که حس می کند کار را خراب کرده است، سریع تغییر موضع داده و می گوید که ادعای ایندر در مورد حرف هایش دروغ است. ایندر فایل صوتی ضبط شده حرف های شنگول را پخش می‌کند که شنگول در آن می گوید: «ییلدیز به خاطر پول با هالیت ازدواج کرده و نقشه قبلی داشته است».
ییلدیز عصبانی شده و خانه را با قهر ترک می کند. ایندر ابتدا خوشحال می شود، اما هالیت او را از خانه بیرون می کند. شنگول به هالیت می گوید حر فهایش در مورد ییلدیز دروغ بوده و تحت فشار جانر آنها را گفته است.
زینب به آمریکا رسیده است. علیهان از اینکه نتوانسته جلوی او را بگیرد عصبی است اما به روی خودش نمی آورد. او فکر می کند که آن دو قسمت زندگی یکدیگر نبوده اند.
ییلدیز به خانه خودشان برمی گردد و با زینب تماس گرفته و می گوید که قصد طلاق دارد و از او می خواهد هرچه سریعتر برگردد زیرا به او نیاز دارد.
شنگول به خانه ییلدیز رفته و به او می گوید که حرف هایش را از هالیت پس گرفته اما در ازایش از او صد هزار لیره می خواهد. ییلدیز از دست او به شدت عصبانی می شود، اما در برابر پرداخت قسطی این پول، از او میخواهد که این شهر را ترک کند و دیگر مقابل چشم او نباشد.
هالیت برای صحبت کردن با ییلدیز به خانه او می رود، اما ییلدیز پایش را در یک کفش کرده و می گوید که فقط طلاق می خواهد. هالیت به او فرصت می دهد تا دوباره در شرایط آرام تری با یکدیگر صحبت کنند.
ایندر برای برنامه‌ جدیدش، پیش سینان رفته و از او می خواهد برای اثبات بی گناهی اش، نقشه ای را اجرا کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *