خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۳۲ + زیرنویس و دوبله

شب، هالیت به ییلدیز پیشنهاد می‌دهد که برای شام بیرون بروند. ییلدیز خوشحال می شود و استقبال می کند. وقتی به رستوران می روند، ایندر برای اینکه بزم آنها را به هم بزند، قرصهای آلرژی اریم را دور ریخته و به هالیت زنگ می زند تا هرچه سریع تر برای اریم قرص بخرد. آنها به خانه برمی گردند و ایندر از گرفتن نقشه خودش خوشحال می شود.
علیهان که ذهنش درگیر زینب است، به بهانه کار به او پیام می دهد، اما زینب جوابش را نمی‌دهد. او صبح در شرکت، به خاطر جواب ندادن زینب را بازخواست می کند. زینب دلیلی نمی‌بینید که خارج از ساعت کاری با او صحبت کند. علیهان از لجبازی های زینب به ستوه آمده اما به او می گوید که با بد رفتاری هایش نمی‌تواند موجب شود که او اخراجش کند.
جم به شرکت آمده و در صحبت با علیهان، از زینب تعریف می کند و به کار کردن با او علاقه نشان می‌دهد. علیهان می گوید که زینب تا هفته دیگر از این شرکت می رود و شدنی نیست. زینب به اتاق می آید و جم از اینکه قرار است او برود اظهار ناراحتی می کند. زینب فرصت را غنیمت شمرده و قبول می کند که از شرکت نرود اما به جای علیهان، دستیار جدید جم بشود. جم خوشحال می شود و قبول می کند. علیهان سکوت می کند و چیزی نمی گوید.
ایندر با یک برند برای مدلینگ و ارائه کلکسیون، قرارداد می بندد.
ییلدیز با دوستش شنگول بیرون می رود. آنها با یکدیگر عکس می گیرند و ییلدیز آن را منتشر می کند. ردویه با او تماس می گیرد و از او می خواهد سریعا عکس را بردارد. شنگول از این کار ییلدیز ناراحت می شود اما او برایش بهانه می آورد.
روز بعد، تولد لیلا است. ایندر برای خودشیرینی این موضوع را مطرح کرده و می گوید که قرار است خودش تولد را برگزار کند.
ییلدیز به زینب زنگ می زند و او را نیز برای تولد دعوت می کند. زینب به خاطر حضور علیهان نمی خواهد برود، اما ییلدیز اصرار می کند.
در شب تولد، زینب با علیهان روبه رو می شود.او روی خوش به علیهان نشان نمی دهد و مدام در حال بحث کردن با اوست.
ایندر در تولد، به عنوان یکی از افتخاراتش، در مورد قراردادش برای مدلینگ می گوید. همه برای او دست می زنند و ییلدیز ناراحت است.
روز بعد در شرکت، جم پسر خودش کوین را با خودش می آورد. زینب با او بازی می کند و کوین از او خوشش می آید.
در خانه هالیت، او به عنوان کادوی تولد به لیلا ماشین هدیه می دهد. کمی بعد، در می زنند و برای مصادره اموال به خاطر بدهی زهرا به خانه می آیند. هالیت شوکه شده و با آنها صحبت می کند و مسأله را حل می کند. او به شدت از دست زهرا عصبانی است. زهرا اینگونه توجیه می کند که به خاطر عدم توجه هالیت به او، قصد داشته کاری بکند تا مورد تحسین باشد. هالیت که از دست خرابکاری های همیشگی زهرا عصبانی است، می گوید که او را به کانادا می فرستد. زهرا پیش دستی کرده و با عصبانیت به اتاقش می رود و وسایلش را جمع می کند تا از خانه برود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *