خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۹۶ + زیرنویس و دوبله

 

ییلدیز در خانه بخاطر نبود زهرا ، سعی میکند با لیلا صحبت کند تا حوصله اش سر نرود. لیلا از او در مورد رابطه دوندار و زینب می پرسد، و ییلدیز با غرور میگوید که رابطه آنها جدی است و دوندار زینب را دوست دارد. ییلدیز هم‌چنین لیلا را به خاطر علنی کردن امیر پیش هالیت و زرین سرزنش میکند.
در خانه کمال، اندر با زهرا تماس میگیرد و قصد دارد با او قرار بگذارد. زهرا ابتدا بخاطر هشدار کمال دو دل است، اما وقتی عکس‌العملی از کمال نمی‌بیند با اندر قرار میگذارد. کمال دوباره به زهرا بابت نوع رابطه اش با اندر هشدار میدهد و از او میخواهد که در مورد رابطه خودشان با اندر حرف نزند و به او اجازه دخالت ندهد.
در خانه، ییلدیز با زینب دوباره تماس میگیرد، اما متوجه می شود که زینب او را بلاک کرده است.او خیلی ناراحت شده و به اتاقش می رود تا گریه کند.
در شرکت، امیر با ذوق به جانر میگوید که قرار است با گولکن، همکارشان که به او روی خوش نشان داده قهوه بخورد. جانر که این ماجرا را هضم نمیکند، سعی دارد امیر را از رابطه با گولکن منصرف کند ،اما امیر گوش نمی‌دهد. امیر و گولکن به کافه می روند. کمی بعد دوست گولکن به کافه آمده و آن دو با نقشه ای، در جیب امیر پاکتی پول میگذارند. بعد از اینکه به شرکت برمیگردند، دوست گولکن با عصبانیت به بخش امیر آمده و با داد و بیداد به او تهمت دزدی میزند. امیر متوجه وجود پول در جیبش شده و نمی‌تواند بی‌گناهی اش را ثابت کند. علیهان و زینب از این ماجرا ناراحت شده، اما علیهان مجبور است امیر را اخراج کند. امیر و جانر به خانه می روند. آنها به دنبال چاره ای برای ثابت کردن حقیقت هستند. ییلدیز دم خانه آنها می آید و از جانر و امیر درخواست کمک دارد تا او را با زینب آشتی دهند. جانر از اینکه ییلدیز مغرور به کمک او محتاج شده خوشحال می شود، ییلدیز وقتی ماجرای امیر را میفهمد، به آنها پیشنهاد می‌دهد که با دادن پول به گولکن،حقیقت علت این تهمت را بفهمند. او در ازای آشتی کردن با زینب توسط امیر و جانر این پول را به آنها میدهد. آن دو با گولکن قرار میگذارند و بعد از دادن پیشنهاد پول زیاد، گولکن اعتراف میکند که این نقشه زنی به اسم اندر تاشدمیر بوده که امیر را دزد جلوه دهد. جانر که یادش می آید اندر زیاد از امیر خوشش نمی آید و او را در سطح خودشان نمیداند، عصبانی و شوکه می شود.
اندر سر قرار با زهرا می رود و تمام سعی اش را میکند تا با دخالت غیر مستقیم در زندگی آنها، او را با کمال درگیر کند.
هالیت دوباره با نورا خانم به کافه رفته، و نورا خانم بسته ای که برای او از تونجار به ارث مانده بود را به همراه نامه ای از او میدهد. او به هالیت که همچنان متعجب است میگوید:« شاید تونجار می‌خواسته بعد اینهمه سال ازت حلالیت بطلبه.» او به خانه می رود و نامه را باز میکند. طبق متن نامه، تونجار در مورد علاقه قبلی هالیت و فسون مادر علیهان صبحت میکند و از اینکه با وجود علاقه آنها، خودش با فسون وارد رابطه شده از او معذرت خواهی میکند. مشخص می شود که هالیت قبل از پدر علیهان، فسون را می‌خواسته است اما او زودتر اقدام کرده بود. تونجار در جعبه، ساعتی را که او و هالیت هر دو با اولین حقوق از کار مشترکشان با یکدیگر خریده بودند را برای او به یادگار میگذارد.
شب وقتی علیهان به خانه می رود، متوجه بسته پستی می شود. داخل بسته دو جعبه ساعت است که وقتی آنها را باز میکند، هر دو یک مارک و یک مدل و با یک تاریخ هک شده هستند.‌او مدل ساعت را می شناسد و یاد خیانت هالیت می افتد.
جانر با عصبانیت با اندر تماس گرفته و بخاطر کاری که با امیر کرد با او دعوا میکند.اندر چنین مسأله ای را انکار میکند. اما جانر گوشی را روی او قطع میکند. اندر دم خانه جانر می رود اما هرچه خواهش میکند جانر به حرف او گوش نمی‌دهد و از او میخواهد که از زندگی اش بیرون برود، زیرا او را به عنوان خواهرش قبول ندارد. کمی بعد، ییلدیز با ذوق ناشی از انتقام مقابل اندر ظاهر می شود. و مشخص می شود که تمامی این مسأله نقشه او بوده تا اندر را خراب کند و انتقام خراب شدن رابطه خودش و زینب را از او بگیرد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *