خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۲۶ + زیرنویس و دوبله

جنک قبل از اینکه بتواند آدرس را به دفنه بفرستد بیهوش می شود. دفنه نگران شده ‌و منتظر خبری از اوست.
قدیر به رستوران می رود تا با آزرا صحبت کند، اما وقتی ملیس می آید، با ذوق سمت قدیر رفته و او را بغل میکند و میگوید :«میدونستم به خاطر من میای.» قدیر که غافلگیر شده، به او میگوید که بخاطر او نیامده است و کار دیگری داشته. ملیس عصبی شده و شروع به گریه و داد و بیداد می‌کند و اصرار دارد تا قدیر به او علت این رفتارهایش را بگوید. او از سختی و عذاب جدایی شان میگوید. دفنه شماره قدیر را که قبلاً به او داده بود پیدا کرده و با او تماس میگیرد. قدیر مقابل جیغ و داد ملیس، توانایی جواب دادن تلفن را ندارد. آزرا ملیس را به زور داخل می برد تا آرام کند. قدیر جواب تلفن را داده و دفنه با نگرانی به او میگوید که جنک نزدیکی بیمارستان حالش بد شده و بیهوش است. قدیر سریع بیرون می رود تا جنک را پیدا کند. او در مسیر جنک را پیدا کرده و سریع با دفنه تماس میگیرد. دفنه آمبولانس را به محل اعزام می‌کند. آنها اتاق عمل را آماده کرده و جنک را که وضعیتش حیاتی اعلام می شود برای آنژیو به اتاق می برند. قدیر با نگرانی پشت در منتظر می ایستد.
فریده خانم قبل از رفتن به شرکت دم مسجد می رود و دعا میکند.سپس در پارک مردی را می‌بیند که در مورد زندگی با او حرف می زند. حرفهای آن مرد روی فریده خانم تاثیر می‌گذارد و برایش دعای خیر میکند. هنگامی که میخواهد برود، ناگهان دلشوره میگیرد از اینکه اتفاق بدی در راه است.
سومرو و مسعود در کافه هستند. عظمی نیز پیش آنها می رود. مسعود شروع به کنایه زدن به عظمی میکند و به او میگوید که روز قبل حرفهای او و فریده خانم را پشت در شنیده است که در حال تعریف و تمجید از عظمی بوده است. عظمی متوجه منظور مسعود می شود و دستپاچه می شود. کمی بعد، مسعود بلند شده تا برود. او دم در متوجه ماشینی مشکی می شود که او را زیر نظر دارد.
همان موقع عظمی بیرون آمده و منظور او را از حرفها و کنایه هایش می پرسد. مسعود میگوید که منظوری نداشته است. هنگامی که میخواهد برود ماشین مشکی رفته است.
در بیمارستان، دفنه بالای سر جنک که تازه به هوش آمده می رود و میگوید که آنژیو انجام و خطر رفع شده، اما تا چند ساعت باید در بیمارستان بماند. دفنه میگوید که قدیر با رساندن به موقع او به بیمارستان جانش را نجات داده و تمام مدت پشت در منتظر مانده است.
در خانه، سراب از اینکه جنک قرار است شب به خانه برگردد استرس دارد و نگران واکنش اوست. فریده خانم به او پیشنهاد می‌دهد که هر طور شده باید واقعیت سهام پنج درصد را نیز با آرامش به جنک بگویند و با صحبت بتوانند او را آرام کنند. سراب خانم مخالف این کار است، اما فریده خانم او را مسئول کاری که کرده است میداند و میگوید باید این اتفاق بیفتد.
جنک از بیمارستان به شرط استراحت در خانه مرخص می شود. دفنه به او توصیه های لازم و مراقبت ها را میکند و از او میخواهد که حتما مدام برای چکاپ بیاید. وقتی جنک بیرون می آید، قدیر را همچنان پشت در در سالن می بیند. قدیر از اینکه خطر رفع شده خوشحال است و به جنک میگوید که ماشین او را به تعمیرگاه جدیدش برده است. جنک به ناچار به همراه قدیر سوار ماشین او شده تا به تعمیرگاه بروند. در مسیر قدیر باز با جنک صحبت کرده و از میخواهد که او را ببخشد. جنک از او میخواهد که ماشین را نگه دارد. آنها از ماشین پیاده می شوند. جنک سیلی محکمی به قدیر می زند، و میگوید این را بخاطر اینکه با جانش بازی کرد و در مورد قضاوت کرده بود می زند، اما بخاطر اینکه به گفته دکتر او جانش را امروز نجات داد او را می بخشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *