خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 2

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 2 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 1

سریال شعله های آتش قسمت 2

جمره به مراسم می رود و سعی دارد تا هرطور شده از جایی از انجا خارج بشود. او یکی از دالان های دیوار پشتی را می بیند و از ان پایین می پرد که یکی از روزنامه نگاران به اسم اوزان او را می بیند و از او فیلم می گیرد. پسرکی کیف جمره را می دزدد و پا به فرار می گذارد. اوزان جمره را تعقیب می کند و می پرسد: «میدونم بپرسم جمره کایابیلی همسر شهردار سابق از چی فرار میکنه؟ » جمره جوابی نمی دهد و از اوزان می خواهد تا کیفش را برایش بیاورد. اوزان هم که پسرک را میشناخته کیف را از او پس می گیرد.
چیچک و اطلس در آشپزخانه هستند که ناگهان قسمتی از انجا آتش می گیرد و چیچک با عجله اطلس را بیرون می برد و به دست علی میسپارد و خودش داخل می رود. نگهبان ها از چیچک می خواهند که مردم را نگران نکند تا خودشان این مشکل کوچک را حل کنند. چیچک به سمت رویا می رود و می گوید: «رویا باید زودتر مردم اینجارو تخلیه کنن. » همان موقع آشپزخانه ی آنجا منفجر می شود و همه مردم شروع به جیغ و داد می کنند. عمر در انباری گیر افتاده و فورا به آتش نشانی زنگ می زند تا خودشان را برسانند. او هرچقدر سعی می کند تا در را بشکند و فرار کند نمی تواند.
مردم به سمت در هجوم می برند و وحشت می کنند. اما در باز نمی شود. شیمل میان فشار جمعیت روی زمین می افتد و مردم از روی او پشت سر هم رد می شوند و شیمل هرچقدر جیغ و داد می کند کسی به دادش نمی رسد و همانجا برای همیشه چشمانش را می بندد.
جمره متوجه می شود که مراسم دچار اتش سوزی شده و فورا به انجا برمی گردد. از طرفی چلبی خبر آتش سوزی را می شنود و به خیال این که جمره انجاست با نگرانی از افرادش می خواهد تا او را پیدا کنند و وقتی خبری نمی شود خودش به سمت محل مراسم می رود. جمره از دور او را می بیند و با وحشت گوشه ای پنهان می شود.
مردم جلوی چشم رویا آتش می گیرند و او که وحشت کرده و دود زیادی وارد ریه هایش شده بیهوش می شود. بالاخره عمر راه در رویی پیدا می کند و یکی یکی کسانی که در آشپزخانه گیر افتاده بودند را به بیرون هدایت می کند و کمکشان می کند.
آتش نشانی در اصلی را باز می کند و اسکندر و چیچک رویا را به هوش می آورند که فرار کنند اما ناگهان سقف دیوار میان اسکندر و رویا می افتد و رویا هم روی زمین می افتد. اسکندر وحشت می کند و می خواهد که خودش را نجات بدهد اما چیچک مانعش می شود و فریاد می زند: «کجا میری دوستم اونجاست. رویا هنوز اونجاست. » اسکندر که ترسیده چیچک را به سمت آتش هل می دهد و وحشت زده پا به فرار می گذارد. رویا این صحنه ها را می بیند. همان موقع عمر خودش را می رساند و رویا را که بی حال افتاده در آغوش می گیرد و از طریق راه زیرزمینی نجات می دهد و برای این که چشمانش را نبندد هم داستانی برای تعریف می کند و او را سوار آمبولانس می کند تا به بیمارستان برساند.
اوزان دوباره به گونش برمی خورد و گونش می گوید که باید جایی پنهان بشود. اوزان هم او را به خانه ی خودش که همراه مادرش زندگی می کند میبرد و می پرسد که از چه کسی فرار می کند؟
رویا در بیمارستان حالش کمی بهتر می شود و با عجله دنبال چیچک می گردد و نگران او است. او با دیدن اسکندر از او رو برمی گرداند و عمر که جلو می رود رویا به خاطر این که جانش را نجات داده تشکر می کند. اسکندر دنبال عمر راه می افتد و کارتش را به او می دهد و می گوید: «نمیخوام زیر دین کسی بمونم. چون دوست دخترمو نجات دادی یه تشکر به حساب بیارش! » عمر پوزخند می زند و می گوید: «کنجکاو شدم وقتی عشقت داشت میمرد تو کجا بودی؟! فرار کردی؟ توام حق داری جون آدمیزاد شیرینه به کلاس گذاشتن نیست که! » و کارت او را برمیگرداند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 2 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 3 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *