خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب قسمت 50
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 50 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
نازلی پیش سینان رفته و میگوید میخواهم دوباره به پزشکی برگردم . سینان میپرسد چرا بیمارستان ما را انتخاب کردید؟ نازلی به وجود استاد های خوبی مثل علی اصف اشاره میکند.سینان میپرسد که شماها همدیگر را از کجا میشناسید؟ او میگوید علی شوهر سابق من است…سینان او را استخدام میکند.
منشی به سینان خبر میدهد که بابای یلدا خانم، آقا ماجد امده است .سینان انجا میرود .
جان در اتاقش هست که علی به دیدنش میرود .او به علی میفهماند که او برای زندگیش مشکلی هست .علی میگوید من بزودی ازدواج میکنم. جان میگوید خبر تازه را شنیده ای که نازلی به پزشکی برمیگردد؟ میتوانم دلبل منصرف شدنش از شغل معلمی را که دوست داشت بفهمم…علی میگوید من هیچ ربطی به همسرت ندارم.
سینان پیش گروه فیلمبرداری میرود وبه سلیم میگوید که آقا ماجد بابای یلدا آمده است.سلیم میپرسد او را چرا صدا کرده اید؟ سینان میگوید چون او بلد است هر نقشی را بازی کند.سلیم میگوید:« ولی من برنامه ساز تلویریونی نیستم.»
ایپک به ایلول گوشزد میکند که در مورد علی اصف خیلی خاطرش اسوده است.
سینان مقابل دوربین است و آقا ماجد را بعنوان پدر یکی از کارکنان فوت شده معرفی میکند .اقا ماجد پشت دوربین بجای حرفهای دیکته شده ، میگوید :« اگر بلد نیستید از بیمارستان و کارکنان آن محافظت کنید ، بیمارستان درست نکنید.دختر من اینحا با اسلحه گرم کشته شده است.» سینان به بهانه استراحت او را کناری میکشد و میگوید :«قرارمان این نبود.هدف ما چیز دیگری بود.»
اسما برای آلپ غذاهای مقوی درست کرده و میبرد. آلپ میگوید این غذاها برای مریض مناسب نیستد.اسما فکر میکند او بهانه گیری میکند. آلپ میگوید بنظرت برای پیشنهاد ازدواح عجله نکرده ایم؟ اسما ناراحت شده و میرود.
نازلی علی را میبیند وخبر برگشتن به پزشکی اش را به او میگوید و اینکه میتوانند مثل گذشته ها باشند.علی میگوید :«برای همکاری ات احترام قایلم، ولی تو بخاطر من این تصمیم را گرفته ای؟» نازلی آنرا انکار میکند و میپرسد که :«برگشتن من باعث معذب شدن ات میشود؟ که فکرت درگیر شود؟ » علی میگوید واقعا خودت این حرفهایت را باور میکنی؟ ایلول از دور آنها را میبیند.
کرم را به امآرآی میبرند . او ازایلول میپرسد که :«تومور من بزرگتر شده ؟ من از دکتر ها شنیدم.»ایلول میگوید مادرت خبر دارد که تومیدانی؟ کرم میگوید:« نه نمیداند.او همش گریه میکند و بهش نگید که من خبر دارم.» ایلول میکوید که :«دکتر علی اصف بهترین دکتر است و بهش اعتماد داشته باش.»
ایپک میگوید من از نازلی خوشم نمیاید. بنظر زن خطرناکی میاید و او دنبال علی اصف است.ایلول میگوید من در محیط بیمارستان کارم را با این مسایل قاطی نمی کنم. و تو هم بیخیال شو یا بمن نگو.
نسرین میبیند که ودات قصد فروش مغازه را دارد و اعتراض میکند که چگونه باید خرج شان را در بیاورند…ودات میگوید هیچکس اینجا نمی اید که ما درامدی هم داشته باشیم. نسرین میگوید نباید به اونا و حرفهاشون اهمیت بدهیم. ودات میگوید من نمیتوانم اینجا به صورت کسی نگاه کنم و باید از اینجا برویم.
صمد بیماری را با برانکارد حمل میکند که همان موقع دم در اسانسور او را از اورژانس میخواهند. او ایپک را آنجا میببند و بیمار را به او میسپارد.ایپک سوار اسانسور میشود.
سینان در مصاحبه تلوزیونی خود میگوید که :«تصمیم گرفته ایم کمبودها را جبران کنیم و سیستم ایمنی را تقویت کنیم. و اینجا را برای بیماران و دکترها محل امنی کنیم.»
اسانسور بین راه متوقف میشود و درش باز نمیشود.ایپک هرکاری میکند در باز نمیشود.سینان از طریق دوربین ها به ایپک میگوید که همه چیز در کنترل است و بزودی مشکل رفع میشود.ایپک بشدت مضطرب و عصبی شده و نمی تواند به بیمار رسیدگی کند.او حالش بد میشود.بیمار احتیاج به تنفس دارد و ایپک توان انجامش را ندارد.خاطرات ان روزها یی که در گودال بود یادش میاید.اغوز ماجرای اسانسور را میشنود و انجا میرود.
کرم کنار مادرش هست و ایلول میگوید ما برای عمل اماده هستیم.کرم به مادرش دلداری میدهد که ناراحت نباشد .
آغوز و مأمورین کنار اسانسور میرسند و آغوز به ایپک تذکر میدهد که به وضعیت بیمار رسبدگی کند.دراسانسور را باز میکنند، اما ایپک در طبقه پاببن تر است.اغوز به او دلداری میدهد اما ابپک حواسش نیست تا اینکه آغوز سرش داد میکشد و میگوید زودتر کارت را انجام بده.ایپک بخودش میاید وشروع به ماساژ قلبی میکند.
علی و ایلول در اتاق عمل کرم هستند.
اسانسور را بالا میاورند و بیمار و ایپک را از ان خارح میکنند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 50 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ضربان قلب قسمت 51 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم