خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۷۰ + زیرنویس و دوبله

کرم و عایشه بی خیال و بی خبر از همه جا، در حال خوشگذرانی و عشق ورزی هستند. کرم میخواهد عایشه را ببوسد، اما عایشه فکر میکند که در حال خواب دیدن است و مثل همیشه کرم را فقط در خوابش دارد. کمی بعد، با گوشی عایشه تماس می‌گیرند و اطلاع میدهند که مادر او در بیمارستان است. عایشه و کرم سریع خودشان را به بیمارستان می رسانند. ملاحت خانم در اورژانس، سرم به دست نشسته و عصبانی است. یلدا خانم نیز کنار او نشسته است. کرم و عایشه متوجه می شوند که قضیه از چه قرار است. عایشه به مادرش میگوید:«حرفهای یلدا خانم رو شنیدی حالا حرفهای من و کرم رو هم گوش کن.» اما ملاحت خانم میگوید :«من اول حرفهای یلدا خانم رو باور نکردم، اما وقتی اون صدا رو شنیدم باور کردم. الان هیچی نمی‌خوام بگی، از این به بعد حرف حرف منه.» او وقتی مطمئن می شود که رابطه ای بین کرم و عایشه ایجاد نشده، میگوید که :«فورا باید جدا بشید و هیچکس نباید این موضوع رو بفهمه.» او به زور از عایشه میخواهد به بهانه مریضی خودش برای پرستاری از او، به خانه برگردد. کرم و عایشه هرکار میکنند آنها حاضر به گوش دادن به حرفهایشان نیستند. یلدا خانم میگوید :«خدا رو شکر ملاحت خانم زن مغرور و با عزت نفسیه و حرف منو قبول کرد.»
کمی بعد، رضا و نظمیه و ارکوت نیز به بیمارستان می آیند. ملاحت خانم دلیل بالا رفتن فشارش را به آنها نمی‌گوید و فقط اطلاع میدهد که عایشه قرار است برای مواظبت از او به خانه بیاید. رضا و نظمیه متعجب می شوند و این کار را بی دلیل میدانند، اما ملاحت اصرار دارد.
در خانه غنچه، او دست رد به پیشنهاد جیدا می زند. جیدا عصبی می شود و کار او را اشتباه می‌داند، اما غنچه با اینکه خیلی وسوسه شده ، قبول نمیکند.او به شرکت می رود. در آنجا ولکان او را می‌بینید و اصرار دارد تا حرف بزنند. غنچه با اکراه قبول میکند. ولکان برای غنچه، در مورد مشکلش توضیح میدهد و میگوید بخاطر جدایی از او، احتیاج به کافور داشته تا دوباره خیانت نکند، اما صمد به او به اشتباه داروی افزایش میل جنسی داده است. غنچه حرفهای او را باور نمی‌کند و عصبانی می شود، اما ولکان غنچه را بغل کرده و به زور پیش صمد می برد تا به او ثابت کند. صمد حرفهای ولکان را تایید میکند. اما غنچه میگوید :«کسی که کنترل خودش را نداره من نمیتونم باهاش باشم». و می رود.
عایشه و کرم مستأصل شده و دم در بیمارستان به این فکر میکنند که چه باید بکنند. کرم از عایشه میخواهد تا مادرش را راضی کند، اما عایشه میگوید مادر او لجباز است و مشکلشان حل نمیشود. آنها تصمیم میگیرند که تلاش خودشان را بکنند.
در خانه، یلدا خانم با جیدا قرار میگذارد. او به جیدا میگوید««حق با تو بود. ما باید به کار قبلیمون ادامه بدیم. کرم و عایشه من رو گول زدن». جیدا خوشحال می شود و میگوید :«خوشحالم که چهره واقعی عایشه رو دیدید.» یلدا خانم میگوید:«تصمیم گرفتم یک مدت ازشون فاصله بگیرم، تا کرم با عایشه مشغول باشه و چهره واقعی خانواده عایشه رو ببینه تا از اونا سرد بشه.»
در قهوه خانه رضا، پسران محله پیش او می آیند و خبر چند دزدی در محله را میدهند. رضا به همه می‌گوید که و مواظب باشند و همه جا را زیر نظر داشته باشند. پسرها تصمیم میگیرند در محله کشیک بدهند.
شب، کرم عایشه را به خانه مادری اش میبرد. آنها دم در نمی‌توانند از یکدیگر جدا شوند و برایشان سخت است. کرم به عایشه ابراز علاقه میکند. آنها بالاخره از یکدیگر جدا شده و عایشه طوری وانمود میکند که انگار تنها آمده. مادر عایشه در خانه او را زیر نظر دارد و برای او سختگیری میکند. رضا از رفتارهای ملاحت خانم متعجب است.
شب قبل از خواب، عایشه با کرم پیامک بازی میکند. ملاحت خانم عصبانی می شود و گوشی را از عایشه میگیرد، از خودش عکس گرفته و برای کرم میفرستد تا به او بفهماند که گوشی عایشه را هم گرفته است. کرم از اینکه تا این حد دچار محدودیت مانند دوران دوستی شده اند عصبی می شود.
هولیا در اتاق خودشان با صمد ، درگیر انتخاب اسم برای بچه شان است. او به صمد میگوید که اسم روی شخصیت و آینده بچه تاثیر دارد، و حتما باید اسم مناسبی انتخاب کنیم. او سعی دارد کاری کند که اسم را خودشان انتخاب کنند و طبق قولی که به یلدا خانم داده بود، مجبور نباشد اسم انتخابی او را بگذارد.
صبح، عایشه آماده شده تا سر کار برود. ملاحت خانم جلوی او را میگیرد و اجازه رفتن نمی‌دهد. ملاحت خانم با حرص میگوید:«انگار نمی‌دونم بخاطر اون پسری که نمی‌خوام اسمشو بیارم میخوای بری». عایشه انکار میکند و میگوید :«من بخاطر دیدن کرم نمی‌رم . کلی کار دارم که باید انجام بدم. اگه نرم مردم فکر میکنن چون زن رییسم کار نمیکنم. بعدم اینجوری همه شک میکنن». ملاحت خانم میگوید:« پس منم باهات میام.» عایشه مجبور می شود قبول کند.
در شرکت، کرم نشسته و به مشکلشان فکر میکند. او تصمیم می‌گیرد برای خودشان بلیت سینما بگیرد تا با هم کمی تفریح کنند. او خیالش از اینکه حداقل چند ساعت سر کار عایشه را تنها میبیند راحت است، اما ولکان به او اشاره میکند که عایشه به همراه مادرش آمده است. کرم شوکه و ناراحت می شود.
ملاحت خانم به عایشه چسبیده و سر میز او می نشیند. عایشه هرکاری میکند ملاحت خانم قصد رفتن ندارد. یلدا خانم با ملاحت تماس میگیرد تا خبر بگیرد. ملاحت به او توضیح میدهد که همراه عایشه سرکار آمده و حواسش به آنها هست. یلدا خانم از پیگیری ملاحت خوشحال می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *