خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۷۴ + زیرنویس و دوبله

شب وقتی عایشه و کرم به خانه می آیند، در جمع خانواده می‌نشینند. عایشه مدام در حال چاپلوسی و تعریف کردن از یلدا خانم است. یلدا خانم که نقشه او را فهمیده است، اهمیتی به تعریف‌های عایشه نمیدهد. کمی بعد، عایشه اجازه میگیرد تا او و کرم زودتر به اتاق بروند. دل در دل کرم نیست تا به سوپرایز عایشه ، که تصور میکند نزدیک شدن به یکدیگر و داشتن رابطه است، برسد. عایشه به کرم میگوید :«تو برو اتاق و لباس راحتی بپوش تا من بیام.» عایشه به آشپزخانه پیش یلدا خانم می رود و اصرار دارد تا در کاری به او کمک کند. یلدا خانم از او کمکی نمیخواهد، اما در نهایت وقتی اصرار عایشه را می‌بیند، از او میخواهد در یک مراسم خیریه به جای خودش که فرصت ندارد شرکت کند. عایشه با کمال میل قبول کرده و خوشحال می شود. کرم به اتاق می رود و میبیند همه جا پر از شمع است و سفره پیکنیک پهن است. عایشه به اتاق می آید. او و کرم روی زمین نشسته و حرفهای عاشقانه می زنند. کمی بعد او از کرم میخواهد که دراز بکشد و چشمانش را ببندد. کرم با خوشحالی و هیجان منتظر است. وقتی چشمانش را باز میکند، روبروی دیوار شیشه ای، یک کاناپه جدید میبیند که عایشه برای او خریده است تا در جای راحتی بخوابد. کرم که فکر میکرد از امشب قرار است با عایشه روی یک تخت بخوابد، توی ذوقش میخورد اما چیزی نمی‌گوید.
در خانه ملاحت خانم،همه در حال فیلم دیدن هستند که برق ها می رود و پنجره ها محکم صدا میدهند. ملاحت خانم و نظمیه یاد حقی بابا افتاده و به شدت می ترسند. آنها باعث می شنود روی رضا نیز تاثیر گذاشته و او بترسد. آنها برای اینکه از شر این روح خبیث خلاص شوند، دور هم جمع می شوند و شروع به اعتراف دروغ‌هایشان میکنند. وقتی نوبت به ملاحت خانم می‌رسد، او میخواهد در مورد کرم و عایشه و ازدواج دروغینشان اعتراف کند.همان لحظه ارکوت به خانه آمده و میگوید که علت قطع برق، پرداخت نکردن قبض بوده است. ملاحت خانم از گفتن حقیقت راحت می شود.
صبح، کرم و عایشه به شرکت می روند. کرم با آقا جودت و همسرش برای قرارداد بستن، قرار دارد. وقتی آنها به شرکت می آیند، جیدا به استقبالشان رفته و آنها را پیش کرم و عایشه به اتاق جلسات می برد. کرم جیدا را محترمانه از اتاق بیرون میکند. جیدا از این قضیه به شدت حرصش میگیرد.
جلسه تشکیل می شود و کرم و عایشه، تمام تلاش خود را برای جلب رضایت آنها و بستن قرارداد میکنند. کمی بعد، دختری با عصبانیت به شرکت آمده و دنبال آقا جودت میگردد. معلوم می شود که او، دختر آقا جودت است که او خودش به تازگی فهمیده دختری دارد. دختر جودت او را تهدید میکند که باید به همسرش در مورد او بگوید. کرم و آقا جودت سعی می‌کنند این موضوع را پنهان کنند، اما بالاخره عمر آقا جودت متوجه این قضیه می شود. آنها با یکدیگر بحث کرده و ناراحتی پیش می آید. کرم و عایشه سعی در آرام کردن همسر جودت دارند.
فیضا و آتیلا با ظاهری نامرتب و خسته به شرکت می آیند. فیضا به ارکوت میگوید که لوله آب خانه آنها ترکیده و تا صبح درگیر این قضیه بوده اند. آنها به دنبال جایی برای چند روز می‌گردند تا خانه را تعمیر کنند، ارکوت از فیضا میخواهد که به خانه آنها بیاید اما فیضا قبول نمیکند. وقتی فیضا و آتیلا از همکاران تقاضای جا برای چند روز میکنند، هیچکس از همکاران حاضر به جا دادن به هر دوی آنها نیستند. ارکوت نهایتا بخاطر فیضا، قبول میکند که آتیلا نیز به همراه او به خانه شان بیاید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *