خلاصه داستان سریال تلخ و شیرین قسمت ۵۲ + زیرنویس و دوبله

زینب به خواهش نامادری اش به خانه او می رود و نامادری با روی گشاده از او استقابل می کند. آقای تهیه کننده هم برای دیدن زینب انجاست. و از زینب می خواهد قرارداد همکاری با او را امضا کند. و برای شروع کار کمی پیش قسط هم به او می دهد. نامادری هم با هیجان زینب را تشویق می کند که پیشنهاد آقای تهیه کننده را قبول کند.

نادر در خانه حیات خانم مراقب گزیده است تا دست از پا خطا نکند. ولی گزیده به هوای دوش گرفتن از خانه می رود و نادر با شنیدن صدای شرشر آب خیالش راحت است که گزیده در حمام است پس می خوابد.

گزیده که با بوراک قرار دارد به خانه آنها می رود و مادر بوراک از آنها خواهش می کند که هرکاری انجام می دهند با اجازه حیات خانم باشد. و می گوید: «او در روزهای سخت ما را در خانه اش راه داد و مثل مهمان از ما پذیرایی کرد. » گزیده به آنها اطمینان می دهد که با اجازه خواهرش آنجاست. بعد آنها باهم به دیسکو می روند. گزیده از احساس آزادی ای که به او دست داده سر از پا نمی شناسد.

سودا و کورای که با هکلاسی ها دورهمی دارند بازی کامپیوتری می کنند. در این بین سودا برای پیدا کرن شارژر به اتاق کورای می رود و داخل کشو نقاشی خواهر ندیده و نشناخته اش را پیدا می کند. او که از هیچ چیز خبر ندارد بعد از رفتن دوستانش از خانه ی کورای، ماجرا را از او می پرسد. و کورای توضیح می دهد که چطور این نقاشی را از خانه معشوقه پدر سودا پیدا کرده بعد از زبان آن زن شنیده که او و پدر سودا یک دختر دارند. این خبر برای سودا خیلی سنگین است و او برای چند لحظه مات و مبهوت و ناباورانه به نقطه ای خیره می شود.

آقای فلاح و حیات خانم به همراه بیتا و شریف برای عروسی آنها مشغول خرید هستند. و به خواهش آقا شریف قرار می شود آقای فلاح ساقدوش او شود. وقتی کارشان تمام می شود فلاح، حیات را به خانه اش می رساند. آنجا متوجه می شوند که نادر خوابش برده و گزیده از خانه رفته است. حیات با بوراک تماس می گیرد و بوراک آدرس دیسکو را می دهد.

از آن طرف گزیده که از خود بیخود شده به بالای سن می رود و به تنهایی مشغول رقصیدن می شود. او اصلا حال خودش را نمی فهمد. بوراک که می بیند وضعیت ناجوری است او را پایین می کشد و خبر می دهد که خواهرش در راه است. گزیده به دستشویی می رود. در همان حال حیات وارد دیسکو می شود و دنبال گزیده می گردد. بوراک از حیات معذرت می خواهد و سعی می کند توضیح دهد. حیات او را با دستش پس می زند و به دستشویی رفته کیف گزیده را آنجا پیدا می کند و ناگهان یادش می افتد که این دختری که به او انقدر سختگیری می کند و در فشارش گذاشته خواهر کوچک و عزیزش گزیده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *