خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۱۹ + زیرنویس و دوبله

نماینده های مطبوعات و خبرنگاران در شرکت ایده فوق العاده جمع شده اند و می حواهند خبر دسته اول از اوضاع شرکت و جان بشنوند. امره در جواب آنها که می پرسند: آیا آقای جان به این زودی استعفا می دهد یا نه؟ می گوید: « آقای جان در شرکت است و کارهایش را انجام می دهد و به زودی مجرم واقعی را پیدا خواهیم کرد. »

صنم که نگران جان است به اتاقش می رود و حالش را می پرسد. درم هم به دفتر جان می آید و می گوید: «باید این بحران را به خوبی مدیریت کنی… » بعد ادامه می دهد…« من حتی آن عکس ها را ندیده بودم چطور از اتاق تو بیرون رفته است؟ البته صنم را دیروز در اتاقت دیدم. » جان نگاهی به صنم می کند و به درم می گوید: «چرا بیخود حرف می زنی. صنم که نمی آید پرونده را از اتاق من بدزدد. » صنم که خیلی نگران شده به قیافه امره نگاه می کند ولی او ساکت ایستاده است. جان از صنم چند سوال می پرسد و او اظهار بی اطلاعی می کند. ولی بعد به اتاق امره می رود و با عصبانیت به او می گوید: «شما از من سواستفاده کردید و به آقای جان صدمه زدید. شما به من گفتید او قصد فروش شرکت را دارد ولی من شاهد بودم که پیشنهاد خرید آقای فابیو را رد کرد. من دیگر اجازه نمی دهم از من استفاده کنید. » امره می گوید: «من عکس ها را به کسی نداده م و هرگز به برادرم آسیب نمی زنم. »

در شرکت همه چیز به هم ریخته و همه پروژه ها کنسل شده و همه کارمندها گیج و منگ شده اند. در این شرایط متین، وکیل شرکت، خبر بد دیگری را به جان می دهد و آن اینکه مهمترین موسسه ی بین المللی عکاسی جهان که جان عضو آن است عضویتش را به حال تعلیق درآورده و اگر بی گناهی جان ثابت نشود ممکن است اخراج شود. با شنیدن این خبر جان به شدت به هم می ریزد و امره به او می گوید: «چه اهمیتی دارد وقتی مدیر شرکت به این بزرگی هستی؟ » و جان با عصبانیت می گوید: «فکر می کنی برایم مدیر شرکت بودن خیل اهمیت دارد؟ می دانی من چه تلاشی کرده ام که عضو آن موسسه شوم؟ از این به بعد شرکت مال تو! » و با عجله از آنجا می رود. امره هیچوقت برادرش را اینطور ندیده است.

امره به دیدن آیلین می رود. آیلین که از خوشحالی ضربه ای که به شرکت آنها زده در پوستش نمی گنجد به کارمندی که عکس های صنم را آپلود کرده پول می دهد تا مدتی خودش را گم و گور کند تا وقتی که همه چیز آرام شود. امره از آیلین توضیح می خواهد ولی آیلین همه چیز را انکار می کند و با خوشحالی به امره می گوید: «حالا دیگر شرکت مال تو شده است. » امره با انزجار و دندان های به هم فشرده از او جدا می شود.

صنم از گلی می شنود که اگر اوضاع اینطور پیش برود ممکن است آقای جان همه چیز را رها کند و پیش نامزدش در لندن برود. صنم که تحمل رفتن جان را ندارد تصمیم می گیرد کاری انجام دهد. در همین حال درم خبر می دهد که از موسسه بین المللی عکاسان تماس گرفته اند که فردا تا ساعت ۱۰ جان باید به آن موسسه برود تا بازجویی بشود و اگر به موقع نرسد شغلش را از دست خواهد داد. گوشی جان خاموش است و همه دنبال راهی هستند تا جان را پیدا کنند. صنم هم با عجله برای پیدا کردن او می رود.

امره از پدرش پیغامی دریافت می کند و آن این که در این روزهای سخت کنار هم باشید و همدیگر را تنها نگذارید.

به خواهش صنم، آیهان با یک هکر ماهر قرار می گذارد تا به این ترتیب اشتباهش را جبران کند.

در خانه صنم هم نهاد به حرف های صنم درباره ارتباط نداشتن با عثمان شک کرده و برای اینکه دهن مردم را ببندد می خواهد هرطور شده از موضوع سردربیاورد. و عثمان را برای شام به خانه اش دعوت کرده است تا از او حرف بکشد.

صنم ماشین جان را کنار پارک جنگلی پیدا می کند.او تصمیم می گیرد که هرطور شده جان را پیدا کند ولی پارک خیلی بزرگ است و ممکن است خطرناک باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *