خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۳۶ + زیرنویس و دوبله

محبوبه از اینکه نهاد برای آماده کردن غذای سفارشی شرکت از آی سون کمک خواسته حسودی می کند و سعی دارد جای آی سون را بگیرد.

جان کاغذی را که صنم رویش آرزویش را نوشته بود نگاه می کند ولی چیزی روی کاغذ نوشته نشده است.

پلین و صنم در اتاق جان هستند. پلین می گوید: «تو دختر متفاوت و شادی هستی. و جان از کار تو خیلی راضی است. » صنم هم می گوید: «شما هم خدا را شکر مشکلاتتان را حل کرده و فکر کنم باهم آشتی کرده اید. » پلین با قیافه ی مطمئن می گوید: «صنم جان ما خیلی وقت است که باهم هستیم و نمی گذاریم مشکلی پیش بیاید. »

امره به آیلین می گوید: «بدون اینکه من را در جریان بگذاری پروژه خودرو سازی را به شرکت ما می دهی! و کاری میکنی که خودت هم کنار ما کار کنی. هدفت از این کارها چیست؟ » آیلین جواب می دهد: «این کارها به خاطر توست! به خاطر اینکه همیشه کنارت باشم و همیشه باهم باشیم. »

آیلین موقع رفتن به درم می گوید: «به مشتری ها زنگ زده تا برای فیلم برداری فردا آماده باشند. » درم فریاد می زند: «چرا کارهای من را تو انجام می دهی؟ » آیلین می گوید که وقت شناس نیستی و وقت شناسی در کار خیلی مهم است! درم که از عصبانیت حالش بد است صنم به او می گوید: «تمام ایمیل ها را فرستادم و کاری را که خواسته بودید انجام دادم. » درم عصبانیتش را بر سر صنم خالی می کند و با نیشخند می گوید: «یکی از مشکلات بزرگ شرکت ما را حل کردی! » و می رود.

لیلا به گلی می گوید که صنم و عثمان نامزدی شان را به هم زده اند. همه دور صنم جمع می شوند و او را سوال پیچ می کنند. در همین حال پلین از جان می خواهد او را به خانه ی مادرش برساند. موقع رفتن جان و پلین، گلی به جان می گوید: «صنم و عثمان نامزدی شان را به هم زده اند. » و جان با دیدن صنم به او می گوید که بعدا با او صحبت می کند.

محبوبه کلی غذا درست کرده است و آقای جان را هم دعوت کرده تا غذای او و آی سون را تست کند و هرکدام به نظرش خوشمزه تر بود به عنوان غذای شرکت انتخاب کند. جان هم غذای محبوبه را بیشتر می پسندد. بعد از تست غذا جان به همراه صنم به سحال می رود تا کمی صحبت کنند. جان به صنم می گوید: «در همین ساحل به من گفتی که از من خوشت نمی آید. » صنم حرف او را تایید می کند و می گوید: «چرا دوست دارید همه از شما خوششان بیاید؟ » جان می گوید که اگر واقعا از من خوشت نمی آید چرا به پلین حسودی میکنی؟ صنم جواب می دهد: «من که دارم تلاش می کنم شما دوتا را آشتی بدهم. » جان که از رفتار دوگانه ی صنم متعجب شده به او می گوید: «همه اش از خودم می پرسم بین تو و لوانت آن شب چه اتفاقی افتاد؟ » صنم که نمی خواهد در مورد آن حرفی بزند با عصبانیت به جان می گوید: «تو هم پیش نامزد عزیزت پلین برو. » و با دلخوری از هم جدا می شوند.

روز موعود فرا می رسد. همه ی عوامل و کارکنان شرکت به علاوه ی مشتری ها و اکیپ فیلم برداری به پارک جنگلی کنار ساحل می روند. تیم عثمان هم با غذاهای گیاهی آمده اند تا پذیرایی کنند. گلی لباس پوشیده و مشغول تمرین نقشش است. صنم که اولین بار است در فیلم برداری تبلیغاتی شرکت می کند از جی جی می خواهد همه چیز را به او توضیح دهد. و جی جی به او می گوید که وظیفه ی او رسیدگی به بازیگرها است.

جان که دوست دارد در هر لحظه صنم جلوی چشمش باشد از او می خواهد روی صندلی بشیند تا نور را تنظیم کنند. صنم می نشیند و جان بی دلیل از او می خواهد که لبخند بزند. دیدن لبخند صنم برای جان خیلی لذت بخش است.

کارگردان و عوامل فیلم برداری از رفتار جان متعجب می شوند. آنها نمی دانند که جان واقعا عاشق صنم است، دختر پرشوری که هرجا می رود با خودش نشاط و انرژی می برد.

GUNAY

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *