خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۴۳ + زیرنویس و دوبله

نهاد برای تحویل فاکتور حقوقی که از طرف شرکت به او داده شده است به آنجا می رود. و البته دوست دارد با شرایط کاری دخترهایش هم آشنا شود.

جان از صنم می خواهد دو استکان چای به اتاقش ببرد. صنم با عصبانیت به آقای جان می گوید که این همه چای را می خواهد چه کار! ولی متوجه حضور پدرش در اتاق می شود و از طرز رفتارش خجالت می کشد.

پدرش موقع خداحافظی از لیلا به او می گوید که مواظب رفتار خواهرش باشد.

لیلا از حرف های گلی و جی جی می فهمد که صنم شب گذشته در مهمانی پلین نبوده است. و به خاطر آن صنم را بازخواست می کند. ولی صنم چیزی برای گفتن ندارد.

درم همه را جمع می کند و می گوید: «برای رفتن به سالن اپرا و عکس برداری آماده باشید. » در همین حال آیلین هم وارد شرکت می شود و می گوید که من هم باید آنجا باشم چون با شرکت اورگانو قرارداد دارم. و درم که همکاری آیلین برای او کابوسی شده است، خون خونش را می خورد. درم مجبور شده است به علت کمبود بودجه ی شرکت برای عکاسی دوربین گران قیمت آقای جان را از او قرض بگیرد و به جی جی سفارش کرده است که مواظب آن باشد.

صنم به عثمان زنگ می زند و می گوید: «شرکت اورگانو بازی تو را پسندیده است. امروز برای عکاسی باید با شرکت قرارداد امضا کنیم. » عثمان از این خبر خوشحال می شود و در ضمن از صنم می خواهد اگر مشکلی با آقای جان دارد با او در میان بگذارد.

آقای جان دوباره صنم را در شرکت گیر می آورد و از او می خواهد اگر سوال دیگری دارد بپرسد. صنم می پرسد: «وقتی فهمیدید که من از عثمان جدا شدم جرا چیزی به من نگفتید؟ » جان می گوید که در کلبه ای که با تو رفته بودم به تو گفتم آلباتروس هستم ولی تو مست بودی و در آغوش من به خواب رفتی. صنم به یاد نصیحت عثمان می افتد که گفته بود به جان زیاد نزدیک نشود. بنابراین چیزی را بهانه کرده و با عجله می رود.

امره به شرکت می آید و از اینکه می بیند آیلین منتظر او نشسته است ناراحت می شود. او به رفت و آمد زیاد آیلین به شرکت اعتراض دارد ولی آیلین به او می گوید برای این به شرکت می آید که پیش امره باشد. امره با دیدن لیلا از او به خاطر بدقولی شب گذشته عذرخواهی می کند. لیلا خودش را بیخیال نشان داده و می گوید که مسئله ای نبوده. ولی امره که حس می کند لیلا از دست او ناراحت است برای اینکه از دلش دربیاورد برایش غذا سفارش می دهد. وقتی غذا به دست لیلا می رسد او آن را به گلی می دهد و از کار امره ناراحت می شود.

جان دوباره پیش صنم در اتاق لباس ها رفته و باز از او می خواهد اگر سوالی دارد بپرسد. صنم دیگر سوالی ندارد ولی از اینکه با جان، تنها در یک اتاق باشد معذب است. به جان می گوید که جی جی یادش رفته دوربین را با خودش ببرد. آن را برداشته و با سرعت پشت سر جی جی می دود. ولی به خاطر سر به هوا بودن به گلی برخورد می کند و دوربین از دستش افتاده و چند تکه می شود. همه از ترس خودشان را گم می کنند و نمی دانند چه خاکی بر سرشان بریزد. آیلین با نیشخند به آنها می گوید: «حالاکه عرضه ندارید عکاس را کنسل کنید. » آقای جان از سر و صدای آنها می آید. جان متوجه گریه های صنم می شود و بالاخره می فهمد که دوربین شکسته است. جی جی با ترس و لرز دوربین را به دستش می دهد. جان به درم می گوید که همه به سالن اپرا بروند و آماده شوند. سپس دست صنم را می گیرد و او را به دفترش می برد و می گوید دوربین را تعمیر خواهد کرد. صنم پشت سر هم از جان عذرخواهی می کند و می گوید: «دوربین با ارزشتان را شکستم. » آقای جان با مهربانی به او می گوید: «این دوربین از اشک های تو باارزش تر نیست ولی باید تنبیه شوی. و تنبیه ت این است که از اینجا تکان نخوری تا کارم تمام شود. » او دوربین را تعمیر می کند و با صنم به طرف سالن اپرا راه می افتد تا دوربین را تحویل درم دهد.

GUN AY

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *