خلاصه داستان سریال ترکی لروکس / همه جا تو قسمت ۲۱ + زیرنویس و دوبله

QqKyVQWi2to
دمیر از دیدن فیروزه و لیلا خانم در اتاق شوکه می شود. آنها می‌گویند که برای سر زدن به دمیر آمده بودند. دمیر که عجله دارد، دنبال لباسهایش میگردد که متوجه می شود لیلا خانم آنها را داخل ماشین لباس شویی انداخته است. او عصبی شده و نمی‌داند باید چه کند.
آیدا بعد از کار به خانه می رود. ایبو با او تماس میگیرد و همان لحظه آیدا بخاطر دیدن یک سوسک بزرگ در خانه جیغ میکشد. ایبو که میبیند آیدا حسابی ترسیده است، به سمت خانه او می آید تا سوسک را بکشد.
دمیر به خانه می رود و لروکس را میبیند که روی صندلی خوابش برده. او لروکس را بیدار کرده و او را مجبور می‌کند که به اتاق برود و از چمدانش برایش لباس بیاورد زیرا باید فوری پیش آقا ییلدیریم برود. لروکس میگوید که در آن اتاق پدر و مادرش خوابیده اند و خواب پدرش خیلی سبک است. دمیر به این چیزها اهمیت نداده و هر طور شده لباسش را میخواهد. لروکس مجبور می شود به اتاق برود. درحال کشیدن چمدان، پدر او بیدار می شود‌. دمیر و لروکس سریع به حمام رفته و آنجا پشت پرده وان قایم می شوند. پدر لروکس نیز وارد حمام می شود. او که خیلی گرمش شده، تصمیم می‌گیرد دوش بگیرد. دمیر و لروکس به شدت ترسیده و دیگر چاره‌ای ندارند. اما پدر لروکس لحظه آخر پشیمان شده و بیرون می رود. آنها نفس راحتی می کشند‌. وقتی پدرش پایین می رود تا آب بخورد، لروکس سریع داخل اتاق رفته و چمدان را بیرون می آرود.دمیر لباسش را عوض کرده و بعد از خوابیدن دوباره پدر لروکس میخواهد برود. لروکس و دمیر در مورد پروژه فردا در حال حرف زدن روی بالکن هستند که مادرش نیز بیدار شده و از بالکن اتاق در طبقه بالا لروکس را صدا می زند، و از او میپرسد این وقت شب با چه کسی حرف می زند. لروکس سریع میگوید که در حال تمرین ارائه فرداست.
ایبو به خانه آیدا رفته و سوسک را بیرون می اندازد. او وقتی میبیند آیدا حسابی ترسیده و فکر میکند باز هم در خانه سوسک است، آیدا را با خود به کلینیک می برد و آیدا شب را روی مبل آنجا می خوابد‌.
دمیر پیش آقا ییلدیریم می رود. آقا ییلدیریم توضیح میدهد که آلارا پیش او آمده و از دمیر گلایه کرده است. او از اینکه دمیر باعث شده که دخترش به او پناه آورده و با او درد و دل کند خوشحال است. دمیر میگوید که در پروژه ها مشکلی نیست و نتیجه زمان بر است، اما آقا ییلدیریم میگوید که هر دو میدانند مشکل بر سر پروژه نیست. دمیر میگوید که نمیخواهد بخاطر رابطه بینشان سو تفاهم پیش بیاید و دل آلارا بشکند. اما آقا ییلدیریم از او میخواهد که بخاطر رابطه او و دخترش با او همراهی کند.
صبح، لروکس با عجله به شرکت رفته و دمیر را که در اتاقش خوابیده بیدار میکند. او طبق خواسته دمیر برایش تی شرت برده است. آنها سریع در اتاق حاضر می شوند تا به جلسه با آقا ییلدیریم برسند. عظمیه از لای در آنها را میبیند و از رفتار صمیمی بینشان تعجب می کند.
لیلا و فیروزه خانم برای اینکه بفهمند خانواده لروکس از دمیر خوششان آمده یا نه، تصمیم میگیرند به خانه آنها بروند. آنها با مادر لروکس تماس می‌گیرند. پدر لروکس وقتی میفهمد آنها می‌خواهند بیایند، چون که حوصله شان را ندارد، تصمیم می‌گیرد از خانه برود و دوری بزند.
لیلا خانم با اوستا محرم تماس گرفته و قرار قهوه شان را به زمان دیگری موکول میکند.
در شرکت، بوراک پیش بچه ها آمده و خبر میدهد که امروز قرار است دوباره با اسن خانم دیدار کرده و تمام قوانین مربوط به شرکت و نقشه ی اذیت کردن هایش را به او بگویند.
دمیر و لروکس به هتل می روند و منتظر آمدن آقا ییلدیریم هستند. دختری از دوستان قدیمی دمیر او را دیده و جلو می آید و با او احوالپرسی میکند. او شماره اتاق خودش در هتل را به دمیر میگوید و تمایل به دیدار دوباره با او نشان میدهد. لروکس از این قضیه حرصش میگیرد‌.
آقا ییلدیریم آمده و از پروژه خوشش می آید. دمیر و لروکس از اینکه پروژه تایید می‌شود خوشحال هستند. بعد از رفتن آقا ییلدیریم، دمیر و لروکس که هرکدام جداگانه کار دارند، بعد از کار به شرکت خواهند رفت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *