خلاصه داستان سریال ترکی لروکس / همه جا تو قسمت ۲۸ + زیرنویس و دوبله

sXBZ8hKr4Dg
همان لحظه ایبو سریع پیش آنها آمده و به لروکس میگوید که همه داخل هستند و خانواده اش بخاطر سوپرایز تولد او نرفته اند.لروکس شوکه شده و از دمیر عذرخواهی می‌کند. دمیر سریع بیرون می رود. لروکس وارد خانه شده و تظاهر میکند که سوپرایز شده است. خانواده او از دیدن سر و وضع خیس و پای آسیب دیده او شوکه می شوند. لروکس به همراه آیدا و مروه به اتاق می رود تا حاضر شود. مروه و آیدا زودتر پایین آمده تا مواظب باشند کسی در مورد دمیر صحبت نکند.
لروکس وقتی آلارا را در مهمانی می بیند، به شدت شوکه می شود. او با بوراک تماس میگیرد تا قضیه را به او بگوید، اما دمیر که پیش ودات رفته و با هم مشغول گلکاری هستند،گوشی اش را نمی‌بیند . لروکس از اینکه چرا بوراک آلارا را آورده است، با بوراک بحث میکند. وقتی مادر لروکس پیش آلارا می رود، لروکس مضطرب می شود که آلارا چیزی به مادرش نگوید.سپس آلارا پیش لروکس آمده و در گوشش می گوید :«رازت پیش من محفوظ میمونه.»
بوراک و فرخ پنهانی داخل خانه رفته و فرخ به تاریکخانه لروکس می رود تا عکسها را بردارد. او هرچه عکس میبیند سریع جمع میکند و بیرون آمده و عکسها را به بوراک میدهد.
کیک تولد آورده شده و همگی دورهم تولد لروکس را جشن میگیرند . بعد از تولد، هنگامی که آلارا میخواهد برود، لروکس دم در او را بدرقه میکند. لروکس میخواهد به او توضیح بدهد که دچار سو تفاهم نشود، اما آلارا میگوید که میداند او خودش را به دمیر چسبانده تا از او سو استفاده کند و خودش را بالا بکشد، ولی او در حد دمیر نیست و دیر یا زود رابطه آنها تمام میشود. لروکس عصبی می شود و به او میگوید که این ماجرا بین خودشان بماند و به کسی چیزی نگوید. آلارا تهدید کردن لروکس را مسخره کرده و میگوید که خیلی کارها از دستش بر می آید تا او را نابود کند. سپس می رود.لروکس با حرص به رفتن او نگاه می‌کند.
شب، اوستا محرم موتور ایبو را درست میکند. ایبو آیدا را به خانه می رساند و میخواهد برود، اما آیدا نگران است که موتور او دوباره خراب شود، برای همین از ایبو میخواهد که شب را در خانه او بماند و روی مبل بخوابد. ایبو قبول میکند.
در ماشین، بوراک به تنهایی نشسته و عکسهایی که از تاریکخانه لروکس دزدیده اند را چک میکند. او هیچ عکس مشکوکی پیدا نمیکند. سپس لای عکس ها بسته ای می بیند که داخلش پر از عکسهای خودش است که لروکس از او پنهانی گرفته است. او یاد حرف فرخ می افتد که یک بار به او گفته بود لروکس به او علاقه دارد، ولی بوراک متوجه این قضیه نیست‌‌ . بوراک با یادآوری این قضیه و دیدن عکس ها، متاثر می شود.
دمیر شب در گلخانه‌ ودات میماند. او صبح وقتی بیدار میشود، متوجه می شود که دیروز لروکس با او بارها تماس گرفته است. او به لروکس زنگ می زند .لروکس میگوید که دیروز اتفاقاتی افتاده، اما الان در حال بردن خانواده خود به ترمینال است و بعد آن با هم صحبت خواهند کرد.
بورا و مروه به محضر رفته و با اینکه شاهد ندارند، نگهبان و آبدارچی آنجا آمده و به عنوان شاهد عقد آنها حاضر می شوند. بورا و مروه بالاخره عقد میکنند و از این قضیه خیلی خوشحال هستند.
هنگامی که لروکس و پدرو مادرش دم درآمده تا ماشین بگیرند، دمیر دم خانه می رسد. لروکس از دیدن او متعجب و خوشحال می شود. دمیر به خانواده لروکس میگوید که از عمه هایش شنیده که می‌خواند بروند و برای بدرقه آمده است. او آنها را به ترمینال می رساند. لروکس از رفتن پدر و مادرش خیلی ناراحت است و از آنها جدا نمی شود. دمیر از دیدن محبت بین آنها و مفهوم خانواده ای که می‌بیند، متاثر می شود. بعد از رفتن آنها ، لروکس ناراحت است و دمیر را بغل میکند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *