خلاصه داستان سریال ترکی لروکس / همه جا تو قسمت ۴۴ + زیرنویس و دوبله

دمیر با عصبانیت به اتاقش می رود. لروکس که به شدت شوکه شده، مقابل تعجب بچه ها، دفاعی از اطمینانی که به آنها داده ندارد.او به سمت اتاق دمیر می رود تا علت رفتار او را بپرسد. عظمیه دم در ایستاده و به او میگوید که دمیر خیلی عصبانی است و خواسته تا کسی را به اتاق راه ندهد. لروکس بی توجه به حرف عظمیه وارد اتاق دمیر می شود.

 

او به سمت دمیر می رود و از او توضیح میخواهد، اما با برخورد خیلی خشک و رسمی دمیر مواجه می شود که از او میخواهد جلو نیاید و حریمش را حفظ کند. لروکس از او علت تغییر نظر ناگهانی دمیر را می پرسد. او بی توجه به حرف دمیر جلو رفته و دستش را میگیرد . دمیر از جایش بلند شده و لروکس را از اتاق بیرون می اندازد. لروکس که از این حرکت شوکه می شود، در حال گریه چشمانش سیاهی می رود و به زور کیفش را برمیدارد تا از شرکت بیرون برود. بوراک به دنبال او می رود. لروکس دم در از حال می رود . او در خانه به هوش می آید.

 

بوراک او را به بیمارستان برده و بعد از تزریق آرامبخش به خانه آورده است. او از لروکس میخواهد که استراحت کند. سپس با عصبانیت بیرون آمده و به شرکت می رود. او مستقیم به اتاق دمیر رفته و با آن دعوا میکند و از آن میپرسد که با لروکس چه کرده است. او توضیح میدهد که حال لروکس بد شده و بخاطر اوست. دمیر که تصور میکند لروکس نقش بازی کرده، به حرف بوراک اهمیتی نمی‌دهد. بوراک با عصبانیت بیرون آمده و مستقیم سراغ پدرش می رود. او با عصبانیت از پدرش میخواهد که او را به سمت مدیریت شرکت برگرداند ، زیرا دیگر تحمل وضعیتی که دمیر ایجاد کرده را ندارد. پدرش بخاطر عصبانیت شدید بوراک تصمیم میگیرد با هیئت مدیره حرف بزند.

مروه و بورا با یکدیگر مشورت کرده و تصمیم میگیرند که بورا از شرکت برود. او وسایلش را جمع کرده و برگه استعفای خودش را آماده میکند. بچه ها همگی از رفتن او ناراحت هستند. او به اتاق دمیر می رود و برگه را تحویلش میدهد. سپس با کنایه در حرفهایش برای دمیر آرزو میکند که خودش نیز روزی عاشق بشود و بین کار و عشقش مجبور باشید یکی از انتخاب کند، تا آنوقت حالا او و مروه را درک کند.

دمیر به حرفهای بوراک در مورد لروکس فکر میکند. او عظمیه را صدا زده و از او میخواهد که با لروکس تماس بگیرد و از او خبری بگیرد. عظمیه میگوید که لروکس گوشی اش را جواب نمی‌دهد. دمیر که در واقع نگران شده، طاقت نیاورده به سمت خانه می رود.

لروکس قبل از خواب، چند قرص خواب آورد خورده و خوابیده است. دمیر وارد خانه شده و وقتی لروکس را روی مبل خوابیده میبیند، فکر میکند که او خودش را به خواب زده.او طلبکارانه از لروکس میخواهد بلند شود اما لروکس جواب نمی‌دهد. دمیر بسته قرص را کنار او می بیند و سریع لروکس را بلند کرده و به حمام زیر دوش آب می برد تا او را به زور بیدار کند. لروکس با بی‌حالی چشم باز کرده و میگوید که نمی‌خواهد بیدار شود، زیرا در خواب دمیر او را دوست دارد و او را می بوسد. او دوباره چشمهایش را می بینند و به حرفهای دمیر اهمیت نمی‌دهد. دمیر برای اینکه لروکس به خودش بیاید، ناگهان او را می بوسد‌.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *