خلاصه داستان سریال ترکی لروکس قسمت ۴۹ + زیرنویس فارسی

در خانه، دمیر بعد از خوردن شام به لروکس میگوید که باید برای همه کارهایشان ساعت تنظیم کنند تا در خانه زیاد با یکدیگر رو به رو نشوند. آنها به زورسر ساعت ها با یکدیگر توافق میکنند. لروکس از این کار دمیر عصبی می شود. انها با یکدیگر دعوا میکنند.
بورا و مروه شب بیرون می روند. بورا توضیح میدهد که برادرش بخاطر بی فکری و گرفتن وام زیاد و ضرر زدن در کار جدیدش دچار مشکل شده و او باید برای کمک تا مدت نامعلومی برود. مروه بخاطر این موضوع ناراحت و عصبی است.
آیدا و مروه و عظمیه به همراه لیلا و فیروزه خانم اکیپ شده و تصمیم گرفته اند تا با نقشه هایشان دمیر و لروکس را به یکدیگر نزدیک کنند. آنها خیالشان راحت است که این بار اگر گیر بیفتند، لروکس درگیر مشکل نمی شود، زیرا او از قضیه بی اطلاع است.
صبح، دمیر بیدار شده و میخواهد به حمام برود اما متوجه می شود که قبل از او لروکس به حمام رفته. او از اینکه لروکس طبق ساعتی که تعیین شده به حمام نرفته عصبی است. وقتی لروکس بیرون می آید، میگوید که ساعت را اشتباه دیده است. آنها با یکدیگر بحث میکنند و دمیر با عصبانیت به حمام می رود.
لیلا و فیروزه خانم طبق نقشه، دسته گلی به همراه یادداشت آورده و پنهانی روی میز بالکن خانه میگذارند. وقتی لروکس بیرون می آید و دسته گل را می‌بیند، تصور میکند که دمیر آنرا خریده است. او یادداشت را نگاه میکند و میبیند که دست خط دمیر نیست. او حدس می زند که دمیر از ودات خواسته تا دسته گل را بفرستد. سپس ناگهان به این فکر میکند که شاید آلارا بخاطر به دست آوردن دل دمیر دسته گل را فرستاده‌. همان موقع در می زنند. بنیامین برای جلسه دوم مشاوره آمده است.دمیر که اصلا حوصله جلسه و او را ندارد با کلافگی پایین می آید. دمیر و لروکس در مورد مشکلات جدید به او توضیح میدهند. بنیامین متوجه می شود که آنها از جلسه قبل نیز بدتر شده اند. لروکس، برگه تعیین ساعتها را به بنیامین نشان میدهد و بابت آن عصبی است. بنیامین به هر دو نفر آنها حق میدهد اما فاصله زیادی را قبول ندارد و میگوید که اینگونه آنها هرگز یکدیگر را درک نخواهند کرد. او یک برگه تمرین به آنها میدهد تا برای جلسه بعد انجام دهند. دمیر وقتی دسته گل را میبیند میخواهد یادداشت آن را بخواند اما لروکس از حرص آن را پاره میکند. دمیر سریع از خانه بیرون می آید تا از شر بنیامین راحت شود.
آیدا و لیلا خانم با یکدیگر تلفنی صحبت کرده و آمار نقشه را میگیرد. ایبو به کافه می آید تا آیدا را ببیند و در مورد مشکلشان با او صحبت کند. آیدا با او سر سنگین است. ایبو به او میگوید که تا زمانی که آیدا مدام به فکر رابطه و مشکلات دوستان خود باشد نمی‌تواند به زندگی خود رسیدگی کند و برای همین به خودش و دوست پسرش نمی‌تواند اهمیت بدهد. او از آیدا میخواهد که خودش را اولویت قرار دهد و در مشکلات دیگران دخالت نکند اما آیدا میگوید که ناراحتی دوستانش برای او اهمیت دارد و نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد.
در شرکت، دخترها در حال پیدا کردن جمله های عاشقانه مناسب برای یادداشت های نقشه هایشان هستند. بوراک به عنوان مدیر ، با لباس رسمی و شیک وارد شرکت می شود. دخترها هول شده و سریع دفتر را جمع می‌کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *