خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 100

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 100 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 79

سریال هرجایی قسمت 100

وقتی میران از در عمارتشان وارد حیاط می شود، شهریار که منتظر اوست با عجله طلاق نامه را دست او می دهد و می گوید: «این را پست آورده. »

میران وقتی چشمش به امضای ریان در زیر ورقه می افتد با خشم سوار ماشین می شود.

از آن طرف ریان هم که دنبال میران می گردد وارد عمارت اصلان بی می شود و با گونول برخورد می کند.

گونول که جرئت پیدا کرده جلو می رود و می گوید: «حق نداری سرت را بیندازی و بیایی. میران در مورد تو عذاب وجدان داشت و دلش برایت میسوخت و به تو رحم کرد ولی تو محبت او را ندیدی. من شوهری را که سه سال با او زندگی کردم را خوب میشناسم. او دیگر به سمت تو برنمی گردد. حرف های آخر تو به میران رابطه ی شما را برای همیشه تمام کرد. » و می خندد.

ریان در گوش او می گوید: «وقتی میران به خانه آمد به حلقه دستش نگاه کن و یادت باشد که او فقط در خیالت مال تو خواهد بود! » و از حیاط خارج شده و جلوی عمارت منتظر میران می ایستد. فیرات از راه می رسد و ریان سراغ میران را از او می گیرد.

فیرات اظهار بی اطلاعی می کند. ریان می گوید: «میران خیلی تلاش کرد که باورش کنم.. »

فیرات که از دست ریان درمورد رفتارش با میران دلخور است می گوید: «ولی تو باور نکردی. او به خاطر تو در مقابل خانواده اش ایستاد. ولی تو به خاطر خانواده ات با او مقابله کردی. میران برای رسیدن به تو کارهایی کرد که تا به حال برای هیچکس نکرده بود ولی تو قلبت را به روی او بستی. »

ریان که می داند حق با اوست از او می خواهد جای میران را به او بگوید.

اسما و زهرا هم در پارک همدیگر را ملاقات می کنند و اسما می گوید: «اگر نامه را به هازار برسانی همه چیز همینجا تمام می شود. » زهرا با گریه می گوید: «به من فرصت بده. الان نمی توانم. چون در آن صورت باید به ریان هم بگویم که دختر واقعی هازار نیست و دخترم داغون خواهد شد. » اسما سکوت می کند.

میران جلوی کلبه نشسته و به تماس های ریان جواب نمی دهد. ولی وقتی به خاطر می آورد که چطور در آن روز سرد ریان را در آنجا تنها گذاشت پشیمانی تمام وجودش را می گیرد و آرزو می کند که کاش آن روز برمیگشت و ریان را در آغوش میگرفت. دوباره به کلبه برمی گردد. فیرات هم ریان را به آنجا می آورد و میران از او می پرسد که چرا آمدی؟ ریان می گوید: «تو نبودی و خواستم پیش تو باشم. »

میران یاد امضای او زیر ورقه طلاق می افتد و دوباره می پرسد: «اگر اینطوریست چرا ما از هم جدا شدیم؟ » ریان قسم می خورد که همیشه میدانسته هل دادن هازار کار او نبوده و می گوید: «پدرم اعتراف کرده که تو بی گناه هستی. »

میران می گوید: «پس باز به حرف پدرت اینجا آمدی. »

ریان جواب می دهد: « من اشتباه کردم و عذرخواهی میکنم ولی هنوز امیدم را از دست ندادم. به تو قول می دهم مثل گذشته همه چیز را درست کنم. »

میران دست او را در دست می گیرد و می گوید: «ما نتوانستیم عشقمان را حفظ کنیم. تو در بدترین لحظات زندگیم تنها گذاشتی. » و در را باز می کند و از ریان می خواهد که برود.

ریان گریه کنان به سمت ماشین فیرات می رود. میران پشت در می نشیند و گریه می کند. اما وقتی بعد از ساعت ها دوباره می خواهد از کلبه خارج شود ریان را می بیند که همانجا روی پله نشسته است.

کنارش می نشیند و می گوید: «به خاطر بلاهایی که سرت اوردم تاوان میدهم. تو هم تاوان کارهای من را میدهی. من این را نمی خواهم. » ریان او را بغل می کند و می گوید: «ولی من می خواهم تاوان بدهم. »

سپس هردو سوار ماشین می شوند و میران او را به سمت عمارت شاداغلو می برد و التماس های ریان که از او می خواهد به خانه شان برگردند توجهی نمی کند.

میران او را از ماشین پیاده می کند و طلاق نامه را جلو روی ریان امضا می کند و می گوید: «اگر تو میخواستی کنار من باشی هیچ وقت این ورقه را نمیفرستادی… » ریان با دیدن امضای خودش داد می زند: «بخدا من از این ورقه خبر ندارم! » اما میران بی توجه به او می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 100 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 101 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *