خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 197

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 197 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 197

ازار به کلبه چوبی می رسد و زینب و فیرات را هم آنجا ملاقات می کند. ریحان از او به خاطر شیرینی ای که دیروز فرستاده بود تشکر می کند.

اما هازار با تعجب می گوید: «من چیزی نفرستادم. اگه بخوام خودم برات میارم.»

ریحان با وحشت می گوید: «من از اون شیرینی خوردم و حالم بد شد. یادم میاد که عزیزه هم اونجا بود.»

میران دیوانه می شود و می گوید: «اون زن بچه منو کشته و باید بمیره.» و زود سوار ماشینش می شود و می رود.

هازار و فیرات هم با نگرانی دنبال او راهی می شوند. ریحان از زینب می خواهد که همه چیز را تعریف کند و دلیل حرف های میران را بگوید.

زینب به او می گوید که یکی از بچه های دوقلویش را از دست داده است. ریحان روی زمین می نشیند و به تلخی گریه می کند.

اما در همان حال به یاد می آورد که عزیزه کمکش کرد و با خوراندن گیاهی به او مانع خونریزی بیشترش شد.

او به زینب می گوید: «میران خیال می کنه عزیزه منو مسموم کرده ولی در واقع اون بچه منو نجات داد.»

او از خانه بیرون می رود و با نصوح رو به رو میشود و جریان را برای او توضیح می دهد. نصوح او را سوار ماشین می کند و با عجله به سمت مزرعه می برد.

از آن طرف عزیزه چشم باز می کند و خودش را توی چاه عمیق و تاریکی می بیند و فریاد می زند و کمک می خواهد.

جهان در همان نزدیکی نشسته و صدای او را می شنود و حالا مثل روز همه چیز برایش روشن شده است.

نصوح همیشه هازار را بیشتر از او دوست داشت چون هازار پسر عشق او بود و یادش می آید که نصوح هرگز به مادر او حرف محبت آمیزی نگفت.

این قلب او را می شکند و به دوستش می گوید: «چون عزیزه معشوقه پدرم بوده برای همین همه بدیهای اونو ندیده گرفت و اونو بخشید.

منو داخل آدم حساب نکرد ولی من اون زنو نمی بخشم. اون باید بمیره.» و اسلحه اش را بیرون می آورد و رفیق جهان مانع او می شود و می گوید: «اون زن خواهد مرد ولی نه امشب. چون در غیر اینصورت همه می فهمن که کار تو بوده.»

جهان فکری می کند و می گوید: «درسته اون خواهد مرد ولی همه تصور خواهند کرد که قاتل اون میران بوده.»

نصوح و ریحان به مزرعه می رسند ولی او آنجا نیست و فقط شالش روی زمین افتاده و ریحان گریه می کند و می گوید: «میران عزیزه رو کشته!»

هازار و فیرات و میران به خانه اسما می روند. او می گوید: «عزیزه به مزرعه رفته.» اسما دست فیرات را می گیرد و می گوید: «می دونم چشم دیدنمو نداری. ولی اینو بدون تو باارزش ترین دارایی من توی این دنیا هستی.» فیرات می رود و اسما نامه ای برای پسرش می نویسد و یک مشت داروی خواب آور می خورد تا بمیرد.

بالاخره هازار و میران و فیرات به مزرعه پیش نصوح و ریحان می رسند و میران از وجود عزیزه اظهار بی اطلاعی می کند و نصوح می گوید: «یکی عزیزه رو از اینجا برده.»

در همین موقع پلیس سر می رسد و میران را به عنوان قاتل عزیزه دستگیر می کند و در میان داد و بیداد هازار و گریه های ریحان پلیس میران را با خود می برد و جهان از دور این صحنه را تماشا می کند.

زهرا به جای هازار با محفوظ قرار گذاشته و می رود و از او می خواهد که در زندگی آنها دخالت نکند و از آنجا برود ولی محفوظ می گوید: «دیر شده. نیم تونم این کارو بکنم. چون دلشاه زنده ست و باید اونو به میران برسونم.»

زهرا در میان حیرت و تعجب به محفوظ می گوید: «نباید به هازار چیزی بگی. تو یه بار من و دخترت رو رها کردی و رفتی. برای بار دوم اجازه نمی دم زندگیم رو خراب کنی.» محفوظ سکوت می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 197 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 198 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *