خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 145

در این مطلب خلاصه قسمت 145 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 145

وارتلو تا صبح کنار جومالی کابوس می بیند. فکر او درگیر سعادت و پسرش است که اگر در حمله فردا چتو و ماحسون بمیرند سعادت را هم خواهند کشت.

کمی بعد یاماچ در اتاق را می زند و از جومالی دلیل این کارش را می پرسد. جومالی می گوید: «به خاطر اینکه خیالم راحت بشه. به دور و وریای وارتلو اعتماد ندارم. » از طرفی هم مدد به فکر چاره می افتد که برای وارتلو کاری بکند.

کمی بعد یاماچ کنار وارتلو می نشیند و از او می پرسد که چیزی هست که بخواهد به او بگوید؟

درست وقتی که وارتلو می خواهد جریان را تعریف کند مدد با سه فنجان قهوه سر می رسد و به وارتلو پنهانی می گوید که همه چیز را خودش حل خواهد کرد.

عمو، ادریس را به خانه اش می اورد و کلید خانه را به او می دهد و وسایلش را جمع می کند که برود.

عمو عصبانی است و به ادریس می گوید: «قلبت کِی مرد ادریس؟ اگه یکی از من کمک بخواد، من کمکش میکنم. پنجاه ساله اخلاقم همینه و برای این اخلاقم هم از هیچ کس معذرت خواهی نمی کنم. »

ادریس سکوت کرده و حرفی نمیزند که کسی در خانه را به شدت می کوبد. وقتی در را باز می کنند سلیم است که خیلی پریشان قضیه دریا و مادرش را که کایهان آنها را کشت را می گوید. عمو نفس کم می آورد و با درماندگی روی زمین می نشیند.

ادریس هم که چشمانش پر شده از خانه بیرون می رود و کمی قدم می زند و بعد هم به خانه عمو برگشته و می گوید: «پاشو بریم سراغ اون مرتیکه! » رو به سلیم هم می گوید که به خانه و پیش سلطان برود.

سلیم به خانه می رود و وقتی سلطان را سر پا می بیند از خوشحالی زبانش بند آمده و گریه می کند.

سلطان فقط به او خیره می شود و بعد هم با بی تفاوتی می پرسد که چرا گریه می کنی؟

سلیم می گوید: «مثل قبلنا خوب شده حالت… »

سلطان جواب می دهد: «خوب نیستم. هیچ کدوممون حالمون خوب نیست. »

سلیم با تعجب او را نگاه می کند و سلطان از او می خواهد که بنشیند تا با هم کمی حرف بزنند.

ادریس و عمو منتظر کایهان می مانند و وقتی او را می بینند ادریس به سر او ضربه ای می زند و بعد پشت سر هم به صورتش مشت و سیلی می زند و می گوید: «چرا اون دوتا زن بیچاره رو کشتی؟ الان مرد شدی؟ حالا کی میخواهد تورو از دست من نجات بده؟ »

کایهان بیهوش روی زمین می افتد و ادریس و عمو می روند.

صبح شده و بچه های گودال ناراحت از این هستند که قرار است از پیش بره های سیاه بروند.

ماحسون و چتو به آنها قول می دهند که هرموقع دلشان خواست می توانند بیایند و به انها سر بزنند.

بعد هم ماحسون به انها انگشتری میدهد که علامت گودال روی آن است ولی وقتی علامت را میچرخانی علامت بره های سیاه دیده می شود و بعد هم می گوید: «هر موقع با هم جمع شدین با این میدونین که کی هستین. »

بعد هم بچه ها را به قهوه خانه می برند تا به خانواده هایشان تحویل بدهند.

مدد پشت قهوه خانه پنهان شده و علمک گار را باز می کند و فندکش را روشن می کند و درون قهوه خانه که چتو و ماحسون در آن منتظر ارسوی هستند می اندازد و باعث انفجار می شود.

یاماچ و بقیه که همان حین در حال آماده شدن برای حمله بودند با دیدن این صحنه عقب می کشند.

چتو و ماحسون هم بیرون از قهوه خانه می دوند و فورا خود را به خانه می رسانند. ارسوی از دیدن آنها متعجب و عصبی می شود.

چتو هم که به شدت عصبانی است به وارتلو زنگ می زند و از او می خواهد که به دیدنش برود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 145 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 146 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *