خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 298

در این مطلب خلاصه قسمت 298 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 298

اراجا با همان لباس سفید عروسی اسلحه به دست به آذر که پشت به او و رو به دریا در بالکن ایستاده نزدیک می شود و با صدایی لرزان می پرسد:« دستت به خون ادریس کوچوالی آلوده هست یا نه آذر؟ راستشو به من بگو.» کاراجا به سمت آذر نشانه می گیرد در حالی که دستانش به لرزه افتاده اند. آذر به آرامی به طرف او برمی گردد و با چشمانی غمگین و شرمنده نگاهش می کند…هشت ساعت قبل، ساعت چهار بعد ازظهر فادیک برای پادرمیانی به خانه ی سلطان می رود تا او را به عروسی نوه اش دعوت کند اما سلطان قبول نمی کند. فادیک موقع بازگشت از خانه ی کوچوالی ها سوار ماشین آذر می شود و از او می پرسد:« تو با این خانواده چیکار کردی که اینقدر از دستت عصبانین؟ کاری که کردی بخششی داره؟» آذر توضیحی نمی دهد اما می گوید که کارش بخششی ندارد. فادیک می پرسد:« کاراجا می دونه چیکار کردی؟» آذر جواب می دهد نه.
نهیر بعد از اینکه جلوی کیلینیک از یاماچ جدا می شود روی نیمکتی کنار خیابان می نشیند و گریه می کند. او روزی را به یاد می آورد که درمورد مرگ برادر بزرگترش جم با یاماچ درد دل کرده بود و یاماچ به او گفته بود:« می تونیم زخم هامون رو به کمک هم التیام بدیم.» نهیر بعد از مدتی گریه کردن برای آرام شدن به آسایشگاه روانی می رود و با قلدری یکی از اتاقهای آنجا را تصاحب می کند و همانجا می ماند. متین و علیچو به خواست سلطان او را تعقیب می کنند تا مراقبش باشند.
از طرفی افسون که بعد از جر و بحث کردن با یاماچ عصبی شده به خانه اش برمی گردد و از مادربزرگش می خواهد او را در اتاق تنها بگذارد. افسون وقتی در اتاق تنها می شود شروع به گریه کردن می کند و برگه ای را پاره پاره می کند و ان را در سطل زباله می اندازد. مقبوله پنهانی افسون را نگاه می کند و به رفتار او مشکوک می شود.
آریک در انبار دور افتاده ای زندانی شده است. یکی از آدمهای چنگیز که مدیر امنیت اوست بدون اینکه چهره اش را بپوشاند با لحن تهدید آمیزی به آریک می گوید:« آقا اگدای می خوان که شما برید پیش برادرتون چاعتای. وگرنه کشته خواهید شد.» اریک از این موضوع کمی جا می خورد اما از فکر اینکه اگدای قصد سرنگون کردنش را دارد، پوزخندی می زند. وقتی آن مرد آنجا را ترک می کند، آریک به کمک چاقویی که در آستینش پنهان کرده دستانش را باز می کند و بعد از کشتن نگهبانها و عکس گرفتن از پلاک ماشین آنها پا به فرار می گذارد. او سوار یکی از ماشینها می شود و در راه جنگلی با سرن تماس می گیرد تا خبری از خودش بدهد اما بخاطر حمله ی افرادی که از پشت سر درحال تعقیب و تیر اندازی به او هستند تماس کوتاه می شود و آریک با درختی تصادف می کند و بی هوش می شود. ساعتی بعد آن آدمها در گاراژ ماشینهای قراضه دستان آریک را به فرمان ماشین دستبند می زنند. سرن ماجرای گیر افتادن آریک را به چنگیز خبر می دهد و او را نگران می کند. در همین گیر و دار ندیم با چنگیز تماس می گیرد و به او می گوید:« اگه می خواید پسرتون زنده بمونه باید مو به مو به حرفام عمل کنید.» زمانی که او می خواهد خواسته هایش را بشمارد، چنگیز که از سر غرور نمی خواهد به کسی باج بدهد گوشی را به روی ندیم قطع می کند. در آن سو جرثقیلی ماشین بزرگی را درست بالای ماشین آریک نگه داشته و آماده ی رها کردن آن است. ندیم از این صحنه فیلم می گیرد و آن را برای جنگیز می فرستد و می نویسد:« اگه تا دوی نیمه شب جوابم رو ندی پسرت له می شه.» چنگیز از مدیر امنیتش فهمی، که زود خود را به محل کارش رسانده می خواهد سریع او را پیش یاماچ ببرد.
چنگیز به پارکی که یاماچ در آنجا نشسته و با وارتولو درد دل می کند می رود و او را کنار ماشینش می کشاند و به یاماچ که نمی خواهد با او همکاری کند می گوید:« این شانس آخر توئه. اگه دیر کنی، به اندازه ی زنده هات مرده هات رو هم از دست خواهی داد.» یاماچ به ناچار سوار ماشین او می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 298 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 299 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *