خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 186

در این مطلب خلاصه قسمت 186 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 186

ادریس پیش یاماچ که به تنهایی در بالکن نشسته است می رود. یاماچ از او می خواهد که چیزی به او نگوید و با ناراحتی توضیح می دهد: «یادته میگفتی گودال ترکت نمیکنه… ولی همه عشق و محبت و امیدواریو ازت میگیره بابا… من دیگه نمیتونم اینجا نفس بکشم.. من نمیخوام مثل تو باشم…. »

ادریس او را بغل می کند اما یاماچ او را کنار می زند و می رود.
سدات به محله می آید و مقابل قهوه خانه رو به همه می گوید: «یاماچ باید از ما معذرت خواهی کنه تا ما هم جنسارو بهتون تحویل بدیم! »

همه سکوت می کنند و یاماچ که از آنجا همراه چمدانش رد میشده به سمت او می رود و اسلحه اش را بیرون می کشد و به سمت سر او شلیک می کند و می گوید: «معذرت میخوام… » و می رود! همه در بهت ناباوری به حرکت او فکر می کنند…

عمو در قهوه خانه که سلیم و وارتلو و جومالی و رئیس اولوچ در آن هستند می گوید: «من باید فردا برم سر قرار با میتات که خریدار سنگهاست… »

اولوچ سکوت می کند و چیزی نمی گوید. وقتی عمو به محل قرارش می رود جنازه ی میتات را در محل کارش می بیند.

رمزی هم که از پیش آنجا بوده و قتل میتات کار خودش بوده، از پشت دیوار عمو را زیرنظر دارد.

وقتی عمو از آنجا خارج می شود و پیش ادریس می رود، مطمئن است که این قتل را گردن آنها خواهند انداخت.

او ماجرا را برای ادریس تعریف می کند و هردو نگران می شوند. روز قبل مرد انگشتر سیاه، دستور این قتل را به رئیس اولوچ و او هم به رمزی داده بود.

ملیحه که ادریس به تماس هایش جواب نداده، به در خانه او می رود و می گوید که حتما باید در مورد مسئله ی مهمی صحبت کنند.

ادریس به خانه ملیحه می رود و ملیحه عکس قدیمی از هردویشان را که بایکال به او داده بود را مقابل ادریس می گذارد و می گوید: «یه مردی به اسم بایکال بهم گفت اگه یاماچ میخواد بدونه سنا چرا مرد و چی به سرش اومد خوب به این عکس نگاه کنه! »

ملیحه در گوشه ی عکس مردی را نشان می دهد و می گوید: «ادیب! یادت اومد؟! حتما مربوط به اونه. »

ادریس لبخندی می زند و می گوید: «امکان نداره! طرف بیست سال پیش مرده! به یاماچ و سنا چه ربطی داره! »

ملیحه می گوید: «حتما یه چیزی هست. ادیب خانواده داشت… پسر داشت شاید هم پسرایی. تو باید اینو با یاماچ درمیون بذاری. »

یاماچ پیش علیچو می رود تا با او خداحافظی کند. علیچو ناراحت می شود و می گوید: «یاماچ اگه تو بری، اون نمیره. همه جا باهات هست.

نمیتونی فراموشش کنی. » یاماچ می گوید: «میدونم. ولی دیگه نمیتونم تو گودال بمونم. گودال داره منو تغییر میده… »

از طرفی ادریس به سلیم زنگ می زند و از او می خواهد که فورا یاماچ را برایش پیدا کند.

سلیم هم همراه وارتلو و ادریس به طرف خانه ی علیچو می روند. ادریس پیش یاماچ می نشیند و عکس را به او نشان می دهد و هرچه را که شنیده تعریف می کند.

یاماچ تمایلی برای ماندن و انتقام گرفتن نشان نمیدهد و چون حرف های پدرش را باور نکرده می گوید: «من میدونم کار کی بوده و اون طرف رو هم کشتم. من دیگه نمیخوام از سنا استفاده کنن. این قضیه تموم شده و به من ربطی نداره. » و بعد از خداحافظی کردن با برادرهایش، می رود.

یاماچ مدتی در محله قدم می زند و همه اهالی که او را درک می کنند و دوستش دارند برای خداحافظی کردن هرکاری از دستشان برمی آید انجام می دهند.

یاماچ مدام در خیالش سنا را می بیند و حتی آنقدر واقعی احساسش می کند که پیشنهاد یک سفر دو نفره را به او می دهد اما وقتی او را در آغوش می گیرد دستانش خیس می شوند و می فهمد که همه چیز خواب و خیال بوده.

یاماچ بالاخره از محله خارج می شود. او روی نیمکتی می نشیند و به یاد اتفاقات دردناکی که در این مدت برایش افتاده می افتد.

کمی بعد او متوجه پاکتی روی کیفش می شود. او پاکت را باز می کند و با دعوت نامه ی قدیمی کازینوی رز مواجه می شود و به یاد می اورد که پشت عکسی که ادریس به او نشان داده بود و همچنین روی تابلوی مکانی که سنا در آن مرده بود اسم همین کازینو را دیده بود…

میدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 186 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 187 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *