خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 203

در این مطلب خلاصه قسمت 203 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 203

وقتی داملا وارد جاده می شود جومالی از قبل منتظر اوست و می پرسد که کجا می رود؟ داملا می گوید: «خودت که میدونی! بذار برم! »

جومالی می گوید: «تو همیشه از همه کاری که پدرت کرد خبر داشتی نه؟ »

داملا می گوید: «من از هیچ چیز خبر ندارم. تو آزادی که جلومو بگیری اما مطمئن باش منم از بابام محافظت می کنم چون فقط اونو دارم. »

جومالی گردنبند آکشین را به دست او می دهد و با ناراحتی او را تنها می گذارد. داملا با دیدن گردنبند گریه می کند و نمی داند چه کند. او شب به جایی که پدرش گفته میرسد و او را سوار ماشینش می کند. کمال و متین ماشین او را می بینند و دنبالشان می کنند اما دوباره گمشان می کنند.

وقتی داملا و پدرش به جای امنی می رسند، داملا با ناراحتی از پدرش می پرسد: «بابا تو با یوجل ارتباطی داری؟ بهم بگو من از چیزی خبر ندارم.. »

یوجل قسم می خورد که نمی داند چرا کوچوالی ها دنبالش هستند و یوجل را هم نمی شناسد.

او به خیال خودش داملا را آرام می کند و بعد هم می گوید که فردا به جای دیگری خواهد رفت تا دست کسی به او نرسد.

جومالی همه شب را با ناراحتی در کوچه ها قدم می زند و حتی از مقابل خانه ی ییلدیز می گذرد. ییلدیز با دیدن او خوشحال می شود چون فکر می کند جومالی به دیدن او امده اما جومالی بدون توجه به او می رود و ییلدیز با گریه وسایلش را جمع می کند.

صبح که می شود جومالی با داملا روبرو می شود. داملا تنها سراغ او امده و از جومالی قول می گیرد به شرطی که پدرش را نکشد جای او را بگوید. برای جومالی سخت است اما قبول می کند. او سراغ اولوچ می رود و بدون اینکه اسمی از داملا بیاورد اولوچ را به قهوه خانه می برد.

سلیم، کاراجا را به جای دوری می برد و به او تیراندازی را یاد می دهد تا دخترش کمتر بترسد اماده باشد. کاراجا به خوبی به حرف های او گوش می دهد و بالاخره یاد می گیرد که چگونه شلیک کند.

آذر همراه افرادش از خانه خارج می شود و به سمت گودال می رود. کمال این خبر را به یاماچ می رساند و یاماچ همراه وارتلو به زمین فوتبال که شلوغ است می رود.

آذر آنها را دنبال می کند و با دیدن یاماچ به سمت او می رود که همه افراد حاضر در زمین فوتبال دور او و افرادش جمع می شوند و تهدیدآمیز نگاهش می کنند. یاماچ می گوید: «ما خودمون دوست و دشمنمون رو انتخاب میکنیم و تو دشمنمون نیستی. اگه میخوای دوستمون باشی یه دست فوتبال میزنیم! »

آذر عقب می کشد و به خانه می رود.
ادریس روبروی اولوچ می نشیند و به او می گوید که چرا این کارها را در حقش کرده و اولوچ می گوید: «تو چهارتا پسر داری. من هیچ رگ و ریشه ای ندارم! یوجل بهم گودالو پیشنهاد کرد که کم چیزی نیست! » ادریس از این همه وقاحت او ناراحت می شود.

داملا حسابی ناراحت است و با دیدن جومالی از او می پرسد که پدرش اصلا حال او را پرسید یا نه؟ جومالی جواب منفی می دهد و داملا عصبانی می شود و با گریه می گوید: «بابام هیچ وقت ازم نپرسید حالت چطوره… من همیشه دوست داشتم پیشش باشم به خاطر اون اسلحه دستم گرفتم واسه این که دوسم داشته باشه…. »

جومالی سعی می کند او را آرام کند و در آغوشش می گیرد.

یاماچ به قهوه خانه می آید و به اولوچ می گوید برای اینکه بگذارد زنده بماند باید یوجل را از سوراخش بیرون بکشد و اولوچ هم قبول می کند و به یوجل زنگ می زند و یوجل هم قبول می کند شب به آدرس موردنظر بفرستد. علیچو هم که در قهوه خانه است آدرس را حفظ می کند و به خاطر میسپارد.

یوجل سراغ تمساح می رود و از او می خواهد که کاری کند تا آذر هم با انها همکاری کند و تمساح قبول می کند.

او با افرادش هم به سه تا از کازینوهای کوچوالی ها حمله می کند و به اسم آذر نگهبان های آنجا را می کشد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 203 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 204 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *