خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 261

در این مطلب خلاصه قسمت 261 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 261

افراد چاعتای سلیم را برای ملاقات با رئیسشان به کارگاه چوب بری می برند.

چاعتای به سلیم می گوید:« به من گفتن که شما با برادرتون فرق دارید. با تدبیرتر و عاقلتر هستید. حتی بهم گفتن بهتره که شما بالاسر خانوادتون باشید. برادرتون اخیرا واسه من دردسرهای زیادی درست کرده. شما خبر ندارید چون اگه می دونستید نمی ذاشتید که از حد و حدودش خارج بشه.»

سلیم می گوید:« حرفاتون درسته اما بین ما یه قانونی وجود داره که وقتی یه نفر از بینمون حرکتی می کنه حتی اگه اون حرکت به آتیش کشیدن دنیا هم باشه بقیه پشت سرش حرکت می کنن.»

چاعتای که نتوانسته سلیم را به طرف خودش بکشاند روشش را عوض می کند و به افرادش اشاره ای می زند. آدمهای او سر سلیم را به دستگاه برش چوب نزدیک می کنند و چاعتای صدایش را بالا می برد و می گوید:« شما نمی فهمید که من چقدر عصبانی ام. باید عقب بکشید. طلاهام رو باید پس بدید.»

سلیم در همان حال از چاعتای درخواست می کند که آستین هایش را بالا بکشند.

افراد چاعتای این کار را می کنند و می بینند که سلیم قبلا رگ هر دو دستش را زده. چاعتای پوزخندی می زند و دستور می دهد که سلیم را رها کنند. سلیم می گوید:« این چیزا روی من تاثیری نمی ذاره.» بعد از رفتن او، چاعتای به فاتح می گوید:« پشت چشمهای این مرد یه رازی هست. اون راز رو برام پیدا کن.»

وارتولو که فیلم کشته شدن ادریس را دیده مات و مبهوت در گوشه ای می نشیند و نمی تواند با صحنه ای که دیده کنار بیاید.

کمی بعد از جا بلند می شود و از خانه بیرون می رود. او مدتی در خیابانها می چرخد و بعد غمگین و ناراحت وارد خانه ی متروک خلیل می شود.

خلیل همان مردی است که قبلا هم وارتولو هنگام ناامیدی به خانه ی تاریک و نمور او پناه برده بود و قصد داشت در آنجا خود کشی کند. وارتولو از خلیل طناب دار می خواهد و خلیل طنابی به او می دهد.

یاماچ سراغ ماهسون می رود و او را کتک می زند و چاقویی در شکمش فرو می کند و می گوید:« دیگه حق نداری از کنار گودال هم عبور کنی. به بچه ها سپردم هر جا دیدنت بکشنت. فکر کردی چون جونمو نجات دادی مدیونت می شم؟ به زور جلوی خودمو گرفتم که نکشمت.»

او اجازه ی حرف زدن به ماهسون نمی دهد و بعد از زخمی کردنش ترکش می کند.

سلیم به پشت بام گودال می رود و یاماچ را در آنجا غمگین می بیند و به او می گوید که دیگر باید دست از جنگ با چاعتای بردارد و اوضاع را آرام کند.

یاماچ صدایش را بالا می برد و با بغض می گوید:« اگه ما سرجامون بشینیم فکر می کنی اونا دیگه بهمون حمله نمی کنن؟ کمال توی بغل من مرد اونم برای نجات دادنم. زندگی من قراره اینطوری بگذره؟ وقتی می خوام انتقام یکی از عزیزامو بگیرم عزیز دیگه ای رو قراره از دست بدم؟ لازم باشه هممون می میریم. من دیگه نمی ذارم ادامه پیدا کنه. یا تموم می کنم یا خودم تموم می شم.»

سلیم کریه کنان می گوید:« فکر می کنی اگه تو بمیری ما چی می شیم؟ من و صالح دو تا بچه ی زخمی داشتیم گودال رو نابود می کردیم اما تو اومدی و همه رو نجات دادی تو مارو نجات دادی. چی تو فکرته یاماچ؟ بهم بگو.»

بعد از اینکه هر دو آرام می شوند سلیم به یاماچ می گوید:« باید طلاهای چاعتای رو پس بدی. حالا که می خوای خودتو نابود کنی نمی ذارم پشت سرت طوفان به پا کنی.»

وارتولو درمورد اتفاقات تلخی که فهمیده با خلیل درددل می کند و بعد می گوید:« من نمی تونم یاماچو بکشم اما با دونستن این هم نمی تونم زندگی کنم. اگه یاماچ بود به خودش شلیک می کرد منم همین کارو می کنم.»

خلیل می پرسد:« یاماچ چی؟ با این درد می تونه زندگی کنه؟»

سوال خلیل وارتولو را به یاد روزی می اندازد که یاماچ در زندان به او گفته بود:« قاتل بابامو پیدا کن و به عذابش پایان بده.»

وارتولو زیر لب می گوید:« از من می خواد. از من می خواد که به عذابش پایان بدم و من اونو بکشم.» بعد با عصبانیت و درحال گریه ادامه می دهد:« آره خب از من نخواد پس از کی بخواد. لابد با خودش می گه اون می تونه. واتولو سعادت الدین رحم نداره انتقام باباشو می گیره. اینکه به پاره ی تنش شلیک کنه مهم نیست چون قبلا هم این کارو کرده.»

وارتولو انگیزه ای پیدا می کند و از خانه ی خلیل بیرون می زند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 261 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 262 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *