خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 346
در این مطلب خلاصه قسمت 346 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .
سریال گودال قسمت 346
چنگیز در حمام هتل اردنتها دراز کشیده و ناگهان صدای یاماچ که او را صدا می زند به گوشش می رسد. چنگیز بعد از چند بار تکرار شدن صداها از خواب می پرد و متوجه می شود که از ترس در کمد خوابیده و اسلحه را اماده بالای سرش گذاشته است. چنگیز با وجود اینکه می داند خواب دیده است اسلحه را به دست می گیرد تا مطمئن شود که خطری تهدیدش نمی کند. او در اتاقش را باز می کند و وقتی می بیند که محافظانش جلوی در هستند خیالش راحت می شود. از طرفی یاماچ با گوشی همه ی جوانهای محله که در قهوه خانه جمع شده اند با چنگیز تماس می گیرد و چنگیز جوابش را نمی دهد. چنگیز وقتی با چاعتای صحبت می کند و می فهمد که او در راه هتل است جرات پیدا می کند و جواب تماس یاماچ را می دهد و با تهدید می گوید:« می دونم حتما اینجا رو زیر نظر گرفتی. معطل نکن پاشو بیا. من منتظر همه تونم. بیا تا بهت نشون بدم دنیا دست کیه، حیوون.» اکین که به همراه جوانهای محله از منطقه ی جنگلی هتل را زیر نظر دارد، موقعیت ان را به جومالی می گوید و تاکید می کند که چنگیز نگهبانهای زیادی دارد. یاماچ بعد از مکالمه اش با چنگیز به جومالی و جوانهایی که در قهوه خانه هستند می گوید:« پاشین بریم. چنگیز صدامون کرد.» وقتی آکین از جنگل با دوربین به هتل نگاه می کند، چاعتای را می بیند که به تازگی به انجا رسیده و با صورت خندان وارد هتل می شود. یاماچ از اکین می خواهد که تا آنها نرسیده اند کاری نکند اما آکین که خون جلوی چشمانش را گرفته و مرگ سلیم را به یاد آورده ناگهان اسلحه اش را برمی دارد و به طرف هتل می دود و بقیه ی جوانها هم مجبور می شوند او را دنبال کنند. چاعتای با خود مرد نقاب پوشی را به هتل اورده که در کارهای رزمی و محافظت از افراد خیلی حرفه ای است. مرد نقاب پوش از اتاقش صحنه ی حمله ی ناگهانی اکین را می بیند و به تماشای حمله ی اهالی گودال و موقعیت مسیر جنگلی می نشیند. حمله ی ناگهانی اکین کاری از پیش نمی برد و فقط همه را به خطر می اندازد و چند زخمی روی دست گودال می گذارد. یاماچ و جومالی هم وقتی که از راه می رسند مجبور می شوند که فقط جلوی اکین را بگیرند و به عقب نشینی آنها کمک کنند. این عملیات شکست می خورد و یاماچ از جلاسون می خواهد که در جنگل بماند و رفت و امد اردنتها را زیر نظر بگیرد. چاعتای رو به روی چنگیز می نشیند و سراغ مادرش را از او می گیرد. چنگیز می گوید که هم ثریا و هم اولگا ناپدید شده اند. چاعتای سراغ سرن را می گیرد و وقتی می فهمد که اولگا و ثریا هر دو اخرین بار با او دیده شده اند نسبت به سرن مشکوک می شود و چنگیز هم که تازه متوجه کارهای زیرکانه ی سرن شده بیشتر عصبانی می شود. چاعتای از دورانی که خودش کارها را مدیریت می کرد و همه چیز برایشان به خوبی پیش می رفت یاد می کند و ارزش خودش را به رخ چنگیز می کشد و به او می گوید:« تو معلومه که خسته شدی. دیگه همه ی کارها رو بسپر به من و خودت فقط تکیه بده و تماشا کن.» چنگیز که نمی خواهد از قدرت کناره گیری کند پوزخندی می زند و می گوید:« تو اولین نفری نیستی که این اواخر اینو ازم می خوای.» چاعتای تعجب می کند و چنگیز می گوید:« از گولکان حرف می زنم.» چاعتای با پوزخند می گوید:« مگه اون هنوز زنده ست؟» وقتی که کوچوالی ها به قهوه خانه می رسند یاماچ اکین را بخاطر کار خودسرانه اش سرزنش می کند و در همین موقع یاسمین که برای کمک به کاراجا به اشپزخانه ی محله امده حالش بد می شود و تشنج می کند. کاراجا موضوع را به عمو هایش می گوید و جومالی و اکین با عجله یاسمین را به بیمارستان می رسانند. یاماچ هم به ندیم زنگ می زند و موضوع را برایش تعریف می کند و ندیم می گوید:« دختره صرع داره. بخاطر همینم اومد ترکیه. درمورد اون مسئله ای هم که یاسمین با اکین توی یه خونه مونده بودن و سرتون داد زدم، خودتون به زودی قراره بفهمین قضیه از چه قراره.» گولکان به روش زندگی قبلی اش برگشته و شب تا صبح در کاباره ها و بارها خودش را سرگرم می کند و خوش می گذراند و وقتی هم که حوصله اش سر می رود از قلدری کردن برای دیگران لذت می برد
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال گودال قسمت 346 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 347 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .
