خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۴۴ + زیرنویس و دوبله

آزرا شوکه شده و گریه می کند. مرت خودش را از بغل آزرا بیرون کشیده و عصبی می شود. او داد می زند: «مرت آزرا را نمی خواهد».
آزرا سعی در آرام کردن او دارد اما بی فایده است. سومرو خودش را به جلو رسانده و تا مرت او را می‌بیند، به سمتش می دود و او را در آغوش می‌گیرد و از او می خواهد باهم به خانه بروند. آزرا از دیدن سومرو جا می خورد و مطمئن می شود که همه اینها زیر سر سومرو بوده. آنها با یکدیگر بحث می کنند. جنک نیز با دیدن عظمی در کنار سومرو عصبی شده و مطمئن می شود او نیز در این مسأله دستی داشته است. آزرا می خواهد به زور مرت را به سمت خودش بکشاند اما او نمی رود. او از ناراحتی و فشاری که وارد شده از حال می رود.
فاطمه روی راه پله در پشتی پرورشگاه نشسته و حالش بد است. او یاد خاطرات مرگ پسر خودش می افتد. یک شب که او برای شیر دادن به پسرش از خواب بیدار شده بود، هنگام شیر دادن خوابش برده و بچه خفه می شود. او مرگ پسرش را هرگز قبول نکرد و بعد از آن مشکل روانی پیدا کرد و این مسأله موجب ختم ازدواج او شد.
مدیر پرورشگاه به سالن اجرا آمده و وقتی هرج و مرج را می بیند، می پرسد که: «اینجا چه خبر است؟» سومرو با طلبکاری به اینکه آنها پسر او را پنهان کرده بودند معترض است. مدیر اظهار بی خبری می کند و شوکه می شود. او چیدم، دوست فاطمه را مورد بازخواست قرار می دهد. چیدم به خانواده فاطمه زنگ زده و تمام ماجرا را می فهمد.
فریده خانم وقتی می بیند جنک و آزرا سر کار نیامده اند پیگیر آنها می شود اما هیچکدام تلفن را جواب نمی دهند.
در خانه، سراب نیز با جنک تماس می گیرد اما او جواب نمی‌دهد. او به آردا زنگ می زند و متوجه می شود همه در پرورشگاه هستند و مرت پیدا شده. سراب و ملیس از پیدا شدن مرت خوشحال هستند و با تصور اینکه حالا دیگر آزرا قرار است از آن خانه برود خوشحال تر شده اند. اما وقتی فریده خانم به خانه می آید و ماجرای پیدا شدن مرت را می شنود، آب پاکی را دست آنها ریخته و می گوید که آنها با هم اینجا زندگی خواهند کرد.
مرت به شدت اصرار دارد که با سومرو به خانه برود. جنک از سومرو می خواهد برای اینکه خیال آزرا راحت باشد همگی به خانه فریده خانم بروند.
آنها به سمت خانه فریده خانم حرکت می‌کنند.
فریده خانم بسیار خوشحال است و حسن را فرستاده تا برای مرت لباس و اسباب بازی بخرد.