خلاصه داستان سریال شخصیت قسمت ۲ + زیرنویس و دوبله

آگاه به خانه برمی گردد و روی زمین بر تلی از کیسه هایی که جمع کرده است دراز می کشد و اسلحه ای را در دست گرفته و برانداز می کند.
صبح، در اداره پلیس، نورا و دو پلیس دیگر که با او مشکل دارند، در اتاق رییسشان هستند. رئیس به آن دو هشدار می دهد که در جریان آزار و اذیت آنها هست و از آنها می خواهد که حواسشان را را جمع کنند. با این حال، همچنان همه در حال اذیت کردن نورا هستند.
آگاه از خواب بیدار شده، و بعد از خوردن صبحانه به خودش می رسد. او خانه را برانداز می کند، اسلحه هایش را نگاه می کند، برای خودش می رقصد، تلویزیون را می شکند و هر لحظه حس و حال متفاوتی دارد.
او نزد دکترش می رود. دکتر از او در مورد وضعیتش سوال کرده، و از او می خواهد که تمام کارهایی که انجام می دهد را بنویسد. همچنین از او می خواهد که دنبال کارهایی برود که به آنها علاقه دارد تا از این طریق نورونهای مغزش فعال شود.  و از آنجایی که آگاه به قتل علاقه دارد، شروع به فعالیت می کند.
او دم خانه یک مرد جوان رفته و با اسلحه وارد خانه اش می شود.
در روز دیگر، به خانه یکی از همکاران خیلی قدیمی اش می رود. آن فرد با زن پیرش که آلزایمر شدید دارد زندگی می کند. آگاه پس از کمی هم صحبتی با دوستش، ناگهان با اسلحه اش او را به قتل می رساند. سپس می نشیند و با زنش که هیچ چیز نمی فهمد، درددل می کند و از رویاهای کودکی اش می گوید.
نورا از وضعیت سرکار خسته شده و استعفاء نامه خود را به رییس ارائه می دهد. رئیسش از او می خواهد که فعلا برای چند روز به مرخصی برود و استراحت کند و دوباره برگردد. او قصد ندارد نیروی خوبش را از دست بدهد.
آگاه، مرد جوانی را که وارد خانه اش شده بود، با دست و پای بسته گوشه ی خانه نگه داشته است و در ظرف غذای گربه برای او غذا می ریزد. او تکه های روزنامه ها را که عکس نورا در آنها است نکته می‌کند. سپس روی دیوار، بین تمامی عکسهایی که نصب کرده، یک عکس را که به قتل رسانده است خط می زند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *