خلاصه داستان سریال لکه قسمت ۲ + زیرنویس و دوبله

یاسمین با تقلا سعی می کند خودش را نجات دهد. او در اتاق را باز کرده و خودش را بیرون می اندازد و درخواست کمک می‌کند، اما محمد به زور او را دوباره به داخل اتاق می کشاند. چند نفر از خانمهای آشپز این صحنه را دیده و فوری اطلاع می دهند. همه به اتاق می روند و اوضاع ختم به خیر می شود اما یاسمین که خیلی ترسیده و عصبی است می گوید شکایت می کند. محمد می گوید: «یاسمین خودش به اتاق آمد و از سر شب به من نخ می داد و من کاری نکردم». همه حرفهای محمد را باور می کنند و فکر می کنند یاسمین با این کار قصد تلکه کردن و پول گرفتن را داشته. یاسمین عصبانی شده و به هیچ عنوان بی خیال شکایت کردن نمی شود و منتظر پلیس است‌. محمد او را تهدید کرده و می گوید: «زندگی برایت نمی‌گذارم.» جم پیش او می آید و به او پیشنهاد پنجاه هزار لیر می دهد تا قضیه را تمام کند‌. یاسمین بدتر عصبی شده و سیلی به گوش او می زند و می رود.

صبح، جم کسی را خانه یاسمین می فرستد تا او را از شکایت منصرف کند و خودش پیش محمد می رود. محمد همچنان عقیده دارد که یاسمین برای او نقشه داشته و به اتاق آمده.

او می گوید یاسمین گفته: «من شکایت نمی کنم چون شما افراد با نفوذی هستید و می دانم در نهایت مقصر من می شوم». هم زمان فردی دیگری از دوستانشان از هتل با جم تماس گرفته و می گوید طبق دوربین های هتل، محمد بوده که به یاسمین نظر داشته و صحنه های دعوای آنها دم در اتاق و به زور بردن محمد موجود است. جم از دست محمد عصبانی شده و با او دعوا می کند. محمد اعتراف می کند که مست بوده و دست خودش نبوده و خواهش می کند که این قضیه محفوظ بماند تا آبروی شرکت نرود. جم از اینکه یاسمین را متهم کرده و به او پیشنهاد پول داده بسیار شرمنده شده.

شیرین دوست یاسمین، او را برای اینکه چنین پولی را که می‌توانست با آن خرج عمل مراد را بدهد قبول نکرده ،ملامت می کند .اما یاسمین که خیلی به غرورش برخورده می گوید هرگز چنین پولی را نمی گیرد . شیرین می فهمد که به هیچ وجه یاسمین قرار نیست وارد کاری شود که او برای سرپیل خانم انجام می دهد. او تمام اتفاقات اخیر یاسمین را برای سرپیل خانم تعریف کرده است.

جم در خیابان آردا برادرش را می بیند که با دوستانش در ماشین است اما وقتی به او زنگ می زند می گوید من در دانشگاه هستم. او نگران وضعیت آردا شده و آمار او را در می آورد و می فهمد به تازگی با دوستان نابابی می گردد و همچنین با زنی که سن بالایی دارد در ارتباط است و به خانه او رفت و آمد می کند.

محمد به شرکت سرپیل خانم آمده تا به خاطر اخبار جم، از یاسمین معذرت خواهی کند. سرپیل خانم که در واقع قضیه را می داند اما به رویش نمی آورد به یاسمین می گوید که «حتما محمد از تو خوشش آمده. او را از دست نده».
جم بابت عذرخواهی از یاسمین برای او گل می فرستد اما او گل ها را پس می فرستد و حاضر به حرف زدن هم نیست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *