خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۳۵ + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر. در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 35 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرحایی (تردید)

سریال هرجایی قسمت 35

پدربزرگ ملیکه وقتی نگرانی میران به خاطر ریان را می بیند.

کنار او می نشیند و می گوید: «شاید از ابراز کردن عشقت خجالت بکشی وولی عشق ورزیدن کار پهلوان هاست و دل و جرئت می خواهد. »

ناگهان در می زنند و این بار آزاد وارد خانه می شود.

میران جلو می رود و هردو با خشم به هم نگاه می کنند.

آزاد می خواهد سراغ ریان برود ولی میران جلوی او را می گیرد و هردو باهم درگیر می شوند.

پدربزرگ به تندی می گوید که در خانه ی او دعوا راه نیندازند!

انها بیرون می روند و میران فریاد می زند:: «او تو را نمی خواهد. »

آزاد می گوید: «تنها گذاشتن و فرار کردن کار تو است. من هرگز تنهایش نمی گذارم. »

میران با سر به صورت او می کوبد و هردو نقش زمین می شوند.

پدربزرگ انها را جدا می کند و می گوید: «حق ندارید وارد خانه بشوید. فردا ریان خودش جوابتان را خواهد داد. »

آزاد و میران بیرون از خانه منتظر می نشینند.

آزاد می گوید: «تو از کسی انتقام گرفتی که هیچ کس تا به حال از او بدی ای ندیده است. تو آمدی، قلب او را صاحب شدی و بد به زمین کوبیدی اش. من عاشق او هستم و نمی توانم ناراحتی او را تحمل کنم. »

میران به آرامی می گوید: «نمی دانستم اینطور خواهد شد. »

آزاد ادامه می دهد: «نفرین عشق دامنت را گرفت و عاشق شدی. ولی هیچ امیدی به ریان نداشته باش چون او هرگز تو را نمی بخشد. »

صبح زود، میران به دیدن ریان می رود.

ریان که حالش بهتر است از دیدار دوباره میران عصبی شده و از خانه بیرون می رود و چشمش به آزاد می افتد.

آزاد جلو می رود و می گوید: «آمده ام به چشم هایم نگاه کنی و بگویی من را نمی خواهی. »

ریان شرمگین می گوید: «ما خیلی عجله کردیم و تصمیم گرفتیم. اینجا آمده ام تا در تنهایی کمی فکر کنم. »

میران از آن طرف می آید و با خشم فریاد می زند: «چرا نمی فهمی که ریان تو را نمی خواهد؟! »

پدربزرگ به ریان می گوید: «میران اگر به تو بدی هم کرده باشد حالا به شدت پشیمان است. »

ریان تلاش می کند انگشتری را که میران به دستش کرده را دربیاورد ولی موفق نمی شود.

در عمارت اصلان بی، عزیزه که فهمیده است میران برای بازگرداندن ریان رفته به خودش می گوید: «حالا که میران به حرف من توجهی ندارد من هم دوباره همه چیز را به هم خواهم ریخت. »
در عمارت شاداغلو، هازار و زهرا متوجه می شوند که گل رفتن ریان به روستا را به میران خبر داده است.

هازار با نگرانی و عجبه به طرف روستا حرکت می کند.

گونول به عزیزه می گوید: «کاری کن میران آن دختر را دوباره به اینجا نیاورد. »

الیف هم از آن طرف به عزیزه می گوید: «اگر من را به لندن بفرستی دیگر نوه ای به اسم الیف نخواهی داشت. »

عزیزه کمی فکر می کند و می گوید: «به شرطی به لندن نمی روی که بدون اجازه من کاری انجام ندهی. »

الیف می پذیرد و گونول با چشمان اشک آلود می گوید: «مادربزرگ تو فقط زورت به من می رسد. »

ملیکه به ریان می گوید:: «میران عاشق تو است. دیشب تا صبح نخوابید و فقط تماشایت کرد. »

ریان می گوید: «میران برای من تمام شده و دیگر نمی خواهم او را ببینم. »

سپس به نزد آزاد و میران می رود و از آنها می خواهد تنهایش بگذارند.

میران می گوید: «یک بار تنهایت گذاشتم و آزاد تو را از من دزید. هم تو را از دست دادم و هم گونول چاقو خورد. »

و در مقابل سوال ریان می گوید: «گونول گفت چاقو را تو به او زده ای. »

ریان خشمگین فریاد می زند: «همه اصلان بی ها دروغگو هستند. حالا من چاقو زن هم شدم! برایت متاسفم. »

در همین حال هازار از راه می رسد و رو به میران و آزاد فریاد می زند: «من دخترم را از دست شما دوتا فراری می دهم ولی باز رهایش نمی کنید. »

و رو به میران می گوید: «تو قلب دخترم را تکه تکه کردی و جگر من را آتش زدی. بخدا دیگر صبرم لبریز شده. از دخترم فاصله بگیر. »

و از ریان و ملیکه می خواهد سوار ماشین شوند. ولی میران جلوی او را می گیرد و فریاد می زند: «هیچ وقت نفهمیدم پدر و مادر داشتن چگونه است. و هرگز محبت انها را درک نکردم چون تو آنها را کشتی. حالا بگو قلب چه کسی از سنگ است؟ »

هازار به او نزدیک می شود و می گوید: «من واقعیت ها را به تو گفته ام ولی نمی خواهی باور کنی. از این به بعد تو دشمن خونی من هستی. به تو هشدار می دهم به دخترم نزدیک نشو. »

و همه به طرف میدیات حرکت می کنند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 35 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 36 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *