خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 62 + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر. در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 62 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 62

زهرا با خشم به به میران می گوید که نتوانسته است از دخترش مراقبت کند و بعد به سمت عزیزه هجوم می برد و می گوید: «دخترم را چه کار کرده ای؟ »

عزیزه می گوید: « آزاد کجاست؟ چرا الان که باید پیش خانواده اش باشد غیبش زده است! »

میران اسلحه را به سمت جهان می گیرد و فریاد می زند: «زن من را کجا برده اید؟ »

در همین حین آزاد از ماشین پیاده می شود و وقتی می فهمد که ریان گم شده است بر سر میران فریاد می زند و می گوید: «تو چجور مردی هستی که نمی توانی از زنت مراقبت کنی؟؟ »

در همین هنگام راننده ای که ریان همراه او بوده به فیرات زنگ می زند و می گوید که ریان ناپدید شده است.

میران و هازار و و آزاد و فیرات با عجله سوار ماشین می شوند و راننده را در یک جاده فرعی پیدا می کنند.

او توضیح می دهد که سه نفر او را زده و بیهوش کرده اند و ریان را برده اند و بعد ادامه می دهد: «ولی قبل از بیهوش شدن شنیدم که به پمپ بنزین می روند. »

همگی با عجله به طرف پمپ بنزین به راه می افتد.

عزیزه به عمارت برمی گردد ولی فکر این که چه کسی ممکن است ریان را دزدیده باشد او را آشفته می کند و به همه افرادش میسپرد تا ریان و افرادی که او را دزدیده اند را پیدا کنند.

آنها در پمپ بنزین دنبال ریان می گردند و دوربین ها را هم چک می کنند ولی خبری نیست این باعث می شود که آزاد و میران باز با هم بحث کنند و تقصیر را گردن یکدیگر بیندازند.

در همین حین یکی از کارکنان به سمت آنها می آید  و می گوید که دختری را همراه سه نفر دیده که به ده بالایی می رفتند.

میران و هازار به همراه هم به سمت ده بالایی می روند.

عزیزه وقتی می شنود که میران و هازار همراه هم به دنبال ریان می گردند حالش بد می شود.

سپس رو به اهل خانه می گوید که میران به دنبال زنش رفته چون او را دزدیده اند.

سلطان از شنیدن این حرف خوشحال می شود.

و عزیزه به او می گوید: «امیدوارم دست تو در این کار نباشد. »

هازار و میران به ده بالایی می رسند ولی از هرکه سوال می کنند کسی چیزی ندیده است تا این که پسرکی کم سن و سال به طرف آنها می آید و می گوید که دختری به نام ریان را دیده که از او کمک خواسته ولی سه نفر او را با خود بردند.

نگرانی هازار و میران بیشتر می شود.

از آن طرف هم آزاد و فیرات به ژاندارمری رفته اند و خبر دزدیده شدن ریان را می دهند.

همه در مزرعه نگران نشسته اند و منتظرند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 62 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 63 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *