خلاصه داستان سریال کسی نمیدونه قسمت ۹ + زیرنویس و دوبله

علی و پدر سودا با یکدیگر دست میدهند و به اصرار خیریه (مادر سودا) سر میز شام مینشینند. کوکسان از اضطراب شدید دستانش میلرزید و از ملاقات علی وحشت زده است. او با عذرخواهی به اتاقش میرود. سودا با نگرانی به علی گفت که پدرش قبلا بیماری دو قطبی داشته و ممکن است عود کرده باشد. هنگام خداحافظی سودا گونه علی را میبوسد و از او بخاطر همه چیز تشکر میکند. درخانه کوکسان از دخترش درمورد نحوه ی آشناییش با علی میپرسد و سودا اتفاقات را تعریف میکند. کوکسان میگوید دیگر آن مرد را ملاقات نکن زیرا او خطرناک است. آن شب سودا با لبخند در مورد علی فکر میکند و به خواب میرود.
اویگار عمویش را راضی میکند تا بر علیه علی همکاری کند زیرا نمیتواند او را درکنار سودا بییند. عمو معتقد است که از بین بردن علی کار بسیار سخت و نیازمند نقشه ای بی نقص است. اویگار به توچه میگوید درمورد علی از زیر زبان سودا حرف بکشد و بخاطرش پول نقد به توچه میدهد. روزبعد سودا به خانه ی توچه رفته و از علی و برادر گم شده اش میگوید. سودا و توچه بیرون میروند که علی را میبیند و احوال پرسی میکنند. علی به خانه ی طغرل بابا میرود و عکس کودکی خودش و برادرش را پیدا میکند. او واکنش پدرسودا را به طغرل تعریف میکند. همچنین اضافه میکند:{ من اون مرد رو تو مکان ارندیک دیده بودم. اون شب که پسرم رو کشتن من رفتم، ارندیک و تمام افرادش رو کشتم. پدر سودا رو دیدم که قایم شده بود. او با صورتی زخمی و گریان به من گفت بخاطر بدهی ام منو کتک زدن، من آدم اونا نیستم، لطفا منو نکش…} علی جان کوکسان را بخشیده بود ولی اینک او با دیدن علی وحشت کرده بود. طغرل بابا گفت:{ نکند نگرانی او دخترش را به تو ندهد؟} علی این موضوع را رد کرد.
پدر سودا که در کوچه دنبالش کرده بود، داد و هوار راه میندازد و تاکید میکند دیدن علی ممنوع است. خداوردی که صحنه را دیده بود موضوع را به علی میگوید. در این میان توچه اطلاعاتی که کسب کرده بود به اویگار انتقال میدهد. اویگار و عمویش نقشه ای میکشند تا خلبان و علی به جان هم بیوفتند و یکدیگر را بکشند. اویگار نزد خلبان رفته و از او میخواهد سینان(برادر سودا) را برای موادفروشی به محله ی علی بفرستد. خلبان که یک خوبی به اویگار بدهکار بود قبول میکند تا از زیر منت خارج شود..
ArtemisS