خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۳۳ + زیرنویس و دوبله
جمره رو به روی شنیز ایستاده و حرف هایش را محکم میزند: « من میدونم تو چیکارا کردی. پسرت همه چیو بهم گفته. تو یه هیولایی چون ندیم رو به این روز انداختی و گناهت رو گردن پسرت میندازی. فکر نکن که جنک وضعیت خوبی نسبت به ندیم داره. درسته ندیم از لحاظ جسمانی مشکل داره اما جنک هم فرقی با ندیم نداره. اون روحش مرده و دیگه قلبی نداره. ایندفعه اشتباه قبل رو نمیکنم، ایندفعه با سند و مدرک سراغ آگاه میرم تا روی واقعی تورو نشون بدم» شنیز که بغض کرده خود را جمع و جور میکند و میگوید که با این حرفها و پاپوش ها نمیتواند او را بترساند.
سحر مدام آگاه را سیم جیم میکند تا حرفی که پنهان کرده متوجه شود. آگاه نمیخواهد سحر را ناراحت کند و بگوید که دخترش قبل از عقد حامله شده. برای همین قصد دارد از سحر فرار کند. ناگهان همگی جرن را غرق در خون میبینند که در آغوش جنک است. جرن چاقو را در شکم خود فرو کرده است. پس از رسیدن آمبولانس، همگی با هم به بیمارستان میروند. جنک با استرس به رفتن آنها نگاه میکند. او دیگر متوجه شده که مادرش چرا جرن و ندیم را به عقد هم درآورده است. شنیز از پسر خود عصبانیست و بخاطر اینکه از پسرش خیانت دیده قلبش شکسته است. او میگوید : « تو مادرت رو به یه دختر دهاتی فروختی. وقتی من داشتم برای نجات تو تلاش میکردم، تو به من، به مادرت خیانت کردی. رفتی همه چی رو به اون دختره گفتی. از بچگیت من همیشه گندکاری هاتو جمع کردم اونوقت من شدم هیولا؟» او صورت ندیم را میگیرد و میگوید : « این طفل معصوم همیشه قربانی اشتباهات شده. حالا که تو مادرت رو نیمه راه ول کردی منم همینکارو میکنم. برو بیمارستان و هوای بچه ات رو داشته باش» شنیز و جنک با ماشین های خودشان به بیمارستان میروند.
در بیمارستان، دکتر به همگی میگوید که خوشبختانه چاقو به بچه نخورده و حال مادر و بچه خوب است. سحر و جمره و جیوان تعجب میکنند و به دکتر میگویند که شاید اشتباه شده است. آگاه، سحر را به اتاق دکتر میبرد تا در این مورد صحبت کنند. سحر از شنیدن حامله بودن دخترش، در شوک است و نمیداند این چطور ممکن است. آگاه میگوید : « دخترت این موضوع رو به شنیز گفته. اونم ازش تست گرفته و مطمئن شده، مجبورا خیلی زود جرن رو به عقد ندیم درآورده . ببین دختر تو از کسی که حواسش به خودش نیست، سواستفاده کرده. نذار بیشتر از این دهنمو باز کنم» سحر دلش میخواهد بگوید که دختر من از اینکارها نمیکند اما نمیتواند.
در همین حال، جرن به بخش منتقل میشود و جمره کنارش نشسته است. جمره میگوید: « وقتی اینجوری شدی خیلی ترسیدیم. آخه چاقو دستت چیکار میکرد؟ آشپزخونه هم که نبودی. جرن تو حامله ای من میخوام به تو و بچه ات کمک کنم. هردومون میدونیم که ممکن نیست این بچه از ندیم باشه. امکان نداره. تو بخاطر اینکه بچه ات پدر داشته باشه ازدواج کردی. بهم بگو پدر بچه کیه تا بهت کمک کنم.» جرن انکار میکند و میگوید که بچه اش از ندیم است. وقتی همگی وارد اتاق میشوند، جمره میخواهد که از اتاق بیرون برود. جرن داد و بیداد میکند تا جمره را جلوی آگاه خراب کند. او میگوید : «این چجور خواهریه؟ تا به هوش اومدم میپرسه پدر بچه کیه. از یه زن متاهل اینو میپرسه. داره با آبروی من بازی میکنه» جمره با خجالت و پشیمانی ایستاده است. شنیز در راهرو به جنک میگوید: « الان وقت اعتراف کردنه، برو بگو که حق با جمره ست و بچه از منه. برو خانم پرستار رو که باهاش صمیمی هستی رو نجات بده.» جنک ابتدا به اتاق میرود تا جمره را نجات دهد اما جرن در حال داد و بیداد کردن است و اصلا کسی متوجه جنک نمیشود. نریمان، به جمره ناسزا میگوید و سحر به جمره سیلی میزند. او جمره را بیرون میبرد و با او بخاطر تهمت زدن به خواهرش دعوا میکند. آگاه جمره را از دست سحر نجات میدهد و به سمت سرویس میبرد تا حالش بهتر شود. جمره در سرویس به یاد حرفها و رفتارهای جرن میافتد که از جنک میگفت. او به اینکه جنک پدر بچه باشد شک میکند و یکراست به طرف جنک میرود. او سوال میکند: « پدربچه تویی؟ مادرت برای اینکه تورو نجات بده، ندیم رو قربانی کرده؟» جنک به دروغ میگوید که پدر بچه نیست. جمره با حالی پریشان از بیمارستان خارج میشود. شنیز به جنک میگوید: « حدس میزدم اینجوری بشه. مثل همیشه گند میزنی و نمیتونی مسئولیتش رو قبول کنی. من همیشه خراب کاری هاتو درست میکنم. میدونی اگه یه روز پشتت نباشم چه بلایی سرت میاد؟ اون روز قیامت تو شروع میشه. من و تو مادر و پسریم. ما باید یک طرف باشیم»
جرن در تخت اش دراز کشیده و چون زیاد به خود فشار آورده، جای بخیه ها درد میکند. سحر به دخترش میگوید که کاش او را از وجود بچه باخبر میکرد. جرن با تیکه میگوید: « بهت خبر میدادم تا از ناراحتی خودتو بزنی و منو طرد کنی؟ تو فقط بلدی جلوی بچه هات گریه کنی. برو مادر بقیه رو ببین که چجوری پشت بچه هاشون هستن»
من عاشق جنک و جمره ام❤❤❤