خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۴۷ + زیرنویس و دوبله

۱xqNkTtPODY
جیوان نمی‌تواند ناراحتی مادرش را تحمل کند برای همین جای جمره را به او نشان می‌دهد. آنها از دور به جمره که در کاباره خوانندگی می‌کند نگاه میکنند. سحر در اتاق جمره لباس و غذای خانگی میگذارد و می‌رود.
جنک به جرن می‌گوید که حالش از او بهم می‌خورد. ندیم تمام حرف های آن دو را شنیده. او فهمیده که بچه جرن برای جنک است و ازدواجش نقشه شنیز بوده. ندیم غش می‌کند و روی زمین می‌افتد. جرن می‌ترسد که اتفاقی برایش افتاده باشد و همه را خبر می‌کند. شنیز و آگاه تازه به خانه رسیده اند و آمبولانس برای ندیم آمده است.
جمره پس از اتمام کار به اتاقش می‌رود و با دیدن غذای مادرش می‌فهمد که جیوان او را آورده است. جمره به جیوان زنگ میزند و میگوید که نباید جایش را به مادرش نشان می‌داد. او صدای آمبولانس را می‌شنود و جیوان خبر بدحالی ندیم را می‌دهد. جمره که نگران ندیم است به بیمارستان می‌رود و پنهانی به خانواده کاراچای نگاه می‌کند. دکتر آگاه را به اتاقش صدا می‌کند تا درمورد وضعیت ندیم بگوید. شنیز و نریمان نیز با او می‌روند. جنک بیرون بیمارستان منتظر ایستاده است. جرن پیش او می‌رود و سحر که به جرن شک کرده دنبالش می‌کند. جرن به جنک می‌گوید که کاری با ندیم نکرده است. جنک نمی‌خواهد با او حرف بزند و پس اش می‌زند. سحر با جرن روبرو می‌شود و او را بازخواست می‌کند. جرن به دروغ میگوید که از جمره حرف می‌زدند. نریمان دست جرن را می‌گیرد و با خود می‌برد. او می‌گوید که مراقب رفتارش باشد وگرنه سحر همه چیز را می‌فهمد.
وقتی همه رفتند، جمره فرصت را غنیمت شمرده و به اتاق ندیم می‌رود. او با مهربانی دست ندیم را می‌گیرد و نوازشش می‌کند. ندیم به هوش می آید و یاد حرف های جرن می‌افتد که گفته بود جمره و جنک باهم هستند. برای همین رویش را از جمره برمی‌گرداند و دستش را رها می‌کند. جمره از رفتار ندیم تعجب می‌کند. جرن به اتاق ندیم می‌آید و جمره را می‌بیند. جمره می‌پرسد که چه بلایی سر ندیم آورده است؟ جرن با پررویی می‌گوید که موضوع شب نشینی جمره و جنک را به ندیم گفته همچنین ندیم را اذیت می‌کند. ندیم رو به جمره می‌گوید: « از اینجا برو» جمره نمیخواهد ندیم را تنها بگذارد. ناگهان آگاه در را باز می‌کند و جمره را میبیند. او دست جمره را می‌گیرد و از اتاق بیرون پرتش می‌کند. جرن نقش بازی می‌کند که جمره ندیم را اذیت کرده سپس تظاهر می‌کند که شکم اش درد می‌کند. آگاه به نگهبانان بیمارستان می‌گوید که جمره را بیرون ببرند. وقتی جمره بیرون می‌آید، جنک او را می‌بیند و تا مسافرخانه تعقیب اش می‌کند.
روزبعد، آگاه همه را جمع می‌کند و می‌پرسد که چه کسی به جمره موضوع بیمارستان را خبر داده بود. جیوان جلو می‌آید و اعتراف می‌کند. آگاه جیوان را از کارش اخراج می‌کند و دیگر راننده داملا نخواهد بود. جیوان به خانه می رود و داملا نگرانش می‌شود. آگاه می‌گوید که به پلیس از جمره شکایت کرده و از این پس اگر جمره نزدیک خانه و خانواده کاراچای شود او را به زندان می‌اندازند.
جنک به خانه می‌آید. شنیز و آگاه می‌گویند که تصمیم دارند دوباره او را به آمریکا بفرستند. جنک به پدرش می‌گوید: « برای جمره حکم گرفتی، منو هم میخواین بفرستی برم. هرکی به حرفت گوش نکرد دورش میکنی؟» آگاه با جدیت تاکید می‌کند که هرچه بگوید همان می‌شود.
جرن و شنیز که نقشه جدیدی دارند، آن را اجرا می‌کنند. جرن به مادرش می‌گوید که میخواهد با خواهرش آشتی کند. برای همین با سحر به مسافرخانه می‌روند. جرن به جمره می‌گوید که گذشته هارا فراموش کرده و قصد آشتی کردن دارد سپس دستش را دراز میکند تا دست بدهد. جمره نگاهی به او می‌اندازد و میگوید که فقط به یک شرط آشتی می‌کند. اگر که جرن جلوی همه اعتراف به آزار و اذیت و شکنجه ندیم بکند. جرن با دادوبیداد از اتاق بیرون میرود. او برای مادرش نقش بازی می‌کند که دوست داشت با خواهرش آشتی کند اما او نخواست. جمره روی حرفش پافشاری می‌کند و می‌داند که جرن ندیم را اذیت می‌کند. سحر جمره را سرزنش می‌کند. جمره که از دست مادرش دلشکسته شده رویش را برمی‌گرداند.
جرن لوکیشن مسافرخانه را به شنیز می‌فرستد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *