خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 10

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 10 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال ملک قسمت 10

سریال اسم من ملک قسمت 10

خلیل با احسان تماس میگیرد و میگوید که کرم پیش اوست.احسان نیز با ملک تماس میگیرد و خبر میدهد که کرم پیش خلیل است.

ملک آسوده خاطر شده و به سمت آدرس خلیل می روند. کرم از تصور اینکه ملک قرار است او را دعوا کند، کلافه است، اما خلیل او را قانع میکند که چنین اتفاقی نمی افتد.
ملک به خانه باغ رسیده و با دیدن کرم او را بغل کرده و سپس از او میخواهد حاضر شود تا بروند.

خلیل به ملک پیشنهاد میدهد که فعلا در خانه باغ بمانند تا جایی برای ماندن پیدا کنند، اما ملک قبول نمیکند. او با دفنه تماس گرفته و خبر میدهد که به همراه کرم به سمت خانه می آید تا با هم از آنجا بروند.
وقتی میتات به خانه می رود، نفیسه بخاطر سرکشی های او با او دعوا میکند. میتات بی اهمیت به نفیسه به اتاق می رود. محمود به خانه آمده و وقتی آشفتگی نفیسه را میبیند، سعی دارد او را آرام کند.
خلیل به خانه می رود. مادر او با حرص و ناراحتی، از اینکه او از ازدواج منصرف شده و سر قرار نرفته است با او بحث میکند.

خلیل کلافه می شود و میگوید که اختیار زندگی اش دست خودش است و نمیخواهد کسی برای او تصمیم بگیرد. کمی بعد، عمر به خانه آمده و پنهانی به روی خلیل می آورد و او را در حال بردن کرم دیده است. خلیل ماجرا را برای عمر تعریف میکند.

نفیسه، دم در خانه با نگرانی منتظر ملک است. ملک و کرم از راه می رسند.

ملک میخواهد بچه ها را صدا بزند تا به همراه آنها برود، اما نفیسه میگوید که این وقت شب او جایی ندارد برود و باید به خانه بیاید.

ملک ابتدا قبول نمیکند و از پدرش می ترسد و همچنین بودن میتات و کرم در یک خانه را صلاح نمی‌داند، اما نفیسه میگوید که همگی خواب هستند و کسی متوجه حضور آنها نمی شود.

ملک و کرم داخل می روند و او جای بچه ها را درست کرده و آنها را می خواباند.

او میخواهد که صبح زودتر از همه بیدار شوند و بروند.

کمی بعد، ملک با یادآوری بیماری سرطان خود، برای خوردن داروهایش به آشپزخانه می رود.

او لیوان نقره قدیمی خودش که اسمش روی آن هک شد را پیدا میکند و داخل آن آب می ریزد.

سپس به حیاط می رود و روی تخت می نشیند و خاطرات کودکی اش را مرور میکند و از یادآوری اش، خوشحال می شود.

لیوان از دست ملک می افتد و سیدعلی بخاطر صدا از اتاق بیرون می آید. ملک سریع بلند شده و پشت دیوار پنهان می شود.

سید علی به حیاط می آید و با دیدن لیوان ملک، منقلب شده و با ناراحتی به اتاقش برمیگردد‌.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 10 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 11 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *