خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 8

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 8 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 8

دختر خدمتکار خانه که برای میتات صبحانه آورده است، نمی‌تواند جلوی او را بگیرد و میتات بی توجه به او از خانه بیرون می رود. نفیسه متوجه رفتن میتات می شود و از سید علی میخواهد کاری کند، زیرا میداند که او برای گرفتن انتقام رفته است.

سید علی میگوید وقتی که خودش هنوز آرام نشده، نمی‌تواند دیگری را آرام کند. نفیسه از سید علی حرصش میگیرد.

میتات با احسان تماس میگیرد، اما احسان میگیرد که ملک آنجا نیست.

میتات که حرف احسان را باور نمیکند، به سمت خانه آنها می رود.

در برلین، وقتی آلپای به خانه می رود، افراد آلمانی که منتظر کرم و پول هستند را میبیند. او به آنها پول میدهد اما چون مبلغ پول پایین تر است، آنها دوباره به آلپای تا فردا فرصت میدهند که پول و کرم را به آنها تحویل بدهد.

ملک و باشاک در حال صحبت هستند و ملک از نگرانی انتقام میتات صحبت میکند. کرم از پشت در صدای آنها را می شنود و با تصور اینکه جانش در خطر است، به اتاق برگشته و پنهانی با آلپای تماس میگیرد.

او به آلپای میگوید که در وضعیت بدی قرار دارد و دنبال او هستند. سپس از آلپای میخواهد که به ترکیه بیاید و او را از آنجا ببرد. آلپای از اینکه ملک بچه ها را با خودش به ترکیه برده عصبانی می‌شود و به کرم میگوید که به فرودگاه می آید و در آنجا منتظر او خواهد بود.

کرم وقتی که همه حواسشان پرت است، از خانه بیرون می آید.

دختر احسان که برای نان خریدن بیرون آمده بود، کرم را سر راه می بیند. همان لحظه، میتات سر می رسد و مقابل کرم ترمز می زند.
در خانه، وقتی ملک متوجه نبود کرم می شود، آشفته می شود.

دختر احسان داخل آمده و میگوید که کرم بیرون بوده و او را به همراه میتات دیده است. ملک به شدت نگران شده و نمی‌داند باید چه کند. باشاک به او میگوید که ناچار است به عمارت برود و از آنها درخواست کمک کند.

هنگامی که ملک از خانه می رود، مریم، دختری که قرار بود با خلیل در خانه احسان آشنا شود، به آنجا می آید.

باشاک از احسان میخواهد که با خلیل تماس بگیرد و قرار را به او یادآوری کند. خلیل میگوید که او تازه متوجه کسالت پدرش شده و به خانه می رود و نمی‌تواند سر قرار بیاید. مریم ناراحت شده و با دلگیری از آنجا می رود.

سیدعلی به مغازه می رود. جمالی که به مغازه رفته است، با دیدن او میگوید که راه ندادن ملک به خانه اش کافی نیست و باید او را از آن شهر بیرون بفرستد. حافظ از راه رسیده و آنها را از هم دور میکند.

سپس پیش سید علی می آید و از او میخواهد که علیرغم حرف دلش عمل نکند و کاری را که فکر میکند درست است انجام دهد.

نفیسه با محمود تماس میگیرد تا از میتات خبر بگیرد. محمود میگوید که او را پیدا نکرده است. همان لحظه، ملک با گریه وارد خانه می شود و از نفیسه خواهش میکند که به او کمک کند تا کرم را نجات دهند.

محمود صدای ملک را می شنود و به سیدعلی میگوید که ملک در عمارت است.

میتات، کرم را بالای یک خانه قدیمی بیرون شهر برده و اسلحه را به سمت او گرفته است. کرم ترسیده و عکس‌العملی نشان نمی‌دهد.

سید علی با عصبانیت به سمت خانه می رود.

او با دیدن ملک، به سمت او می رود تا از خانه بیرونش کند، اما ملک با گریه به دست و پای سید علی می افتد تا به او کمک کند.
همان لحظه، آلپای سر رسیده و داخل حیاط می آید.

میدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 8 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 9 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *