خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 38

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 38 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 38

آکچا با ناراحتی از تعمیرگاه بیرون می رود.

در خانه، آسیه به روی شعله می آورد که حرفهای او با حسن را شنیده، و او را شیطان صفت میخواند.

او از شعله میخواهد که آدرس حسن را بگوید.

شعله شوکه می شود، اما چیزی نمی‌گوید.

علی کمال با حسن تماس می‌گیرد و از او میخواهد که بوراک را بیاورد و در عوض افه به استانبول برمیگردد‌ و او هر زمان که بخواهد میتواند در خانه، افه را ملاقات کند.

حسن میگوید که تنها در ازای دادن افه، بوراک را به او میدهد.

علی کمال در نهایت به ناچار قبول میکند. آنها برای روز بعد قرار میگذارند.

روز بعد، علی کمال علیرغم قولی که به حسن داده بود، با پلیس هماهنگ میکند تا سر قرار، حسن را به جرم بچه دزدی دستگیر کنند.

آسیه متوجه کارهای علی کمال می شود.

او به اصرار به شعله میگوید که آدرس حسن را بگوید تا قبل از علی کمال، بوراک را از او بگیرند و دردسر درست نشود، اما شعله اهمیتی به حرفهای آسیه نمی‌دهد. حسن برای هواخوری بیرون می رود و بوراک را به زینب می سپارد.

زینب مشغول بازی با بوراک است که افرادی که او را تعقیب کرده بودند، وارد تعمیرگاه شده و زینب را به همراه بوراک می برند.

علی کمال به همراه پلیس به محل قرار می رود.

آکچا به آنجا می رود و با دیدن پلیس، از علی کمال عصبانی می شود.

حسن به تعمیرگاه برمیگردد تا به همراه بوراک سر قرار برود ، ولی آنجا را خالی میبیند.

او با زینب تماس میگیرد. زینب میگوید که او و بوراک را به گروگان گرفته و از آنها پول می‌خواهند.

حسن شوکه شده و نمی‌داند باید چه کند.

او با علی کمال تماس میگیرد و به بهانه ای، قرار را به روز بعد موکول میکند.

شعله از دزدیده شدن بوراک و زینب باخبر شده و به شدت اشفته می شود.

علی کمال از آکچا میخواهد که او را پیش حسن ببرد.

همان لحظه که آنها دم تعمیرگاه می رسند، حسن با سرعت بیرون آمده و سوار ماشین می شود علی کمال او را تعقیب میکند.

حسن و افرادش قصد دارند به زور، زینب و بوراک را بدون پول دادن تحویل بگیرند.

زینب که خودش با آن افراد همدست شده، منتظر است تا با آوردن پول، هم بدهی خودش صاف شود و هم مقداری از پول را طبق توافق برای خودش بردارد.

حسن و افرادش به محل می رسند و با تهدید اسلحه، زینب و بوراک را آزاد می‌کنند.

زینب شوکه شده و از اینکه پولی در کار نیست عصبی می شود.

حسن، بوراک را بیرون می آورد همان لحظه، علی کمال با او درگیر می شود و میخواهد بوراک را بگیرد اما حسن بدون گرفتن افه، بوراک را نمی‌دهد.

آنها با عصبانیت به روی یکدیگر اسلحه میکشند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 38 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 39  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *