خلاصه داستان سریال ترکی حکیم اوغلو قسمت 13

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 13 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال حکیم اوغلو قسمت 10

سریال حکیم اوغلو قسمت 13

وقتی آتش به اتاق می رود، اورهان همراه محمد علی و امره شعری که پیرزن برای آتش نوشته را با صدای بلند می خوانند و زیر خنده میزنند!
استاد تانر که مسئول عمل جراحی تومور گولای است، متوجه می شود آتش سایز تومور را کوچک کرده و عصبانی می شود. اما به زینب می گوید: «به دکتر اتش بگو دعا کنه به محض فهمیدن مریض رو ول نکردم و تومور رو در اوردم. ولی اگه دوباره امتحان کنه، دقیقا همینکارو میکنم! بگو خبر داشته باشه! »
امره به کرم خبر می دهد که بعد از خارج کردن تومور، حالا گولای مدتی باید شیمی درمانی بشود. همان موقع از طرف بهزیستی سراغ کرم می آیند تا او را با خود ببرند. کرم عصبانی می شود و گریه می کند و می گوید که نمی تواند مادرش را تنها بگذارد. اما گولای از او می خواهد که آرام باشد و همراه انها برود. کرم هنگام خروج از بیمارستان با آتش روبرو می شود و با عصبانیت و نفرت می گوید: «گفته بودی منو گزارش نمیدی. تو یه کثافتی! » آتش که جا خورده به فکر فرو می رود و ناگهان می گوید: «مادر کرم دیوونه نیست! » و سراغ خود گولای می رود و می گوید: «تو به اون مرکز زنگ زدی! » گولای سریع واکنش نشان می دهد و می گوید که کار او نبوده. آتش می گوید: «یکی بود که باید مراقبش میبود. کار درستو انجام دادی. »
آتش به اورهان می گوید: «گذشتن از پسرش برای خوبی به اون یه تصمیم عاقلانه ست. بین بیماران شیزوفرنی چیزی به اسم فداکاری وجود نداره. بعلاوه من به اون مرکز زنگ نزدم.. »
آتش از امره و محمد علی و زینب می پرسد که اگر مشکل گولای شیزوفرنی نیست پس چه می تواند باشد؟ زینب می گوید که ممکن است بیماری ویلسون باشد. آتش از داخل یادداشت های کرم ملاقات گولای با دکتر زینب را که یک چشم پزشک است با صدای بلند می خواند و می پرسد: «به نظر شما چرا رفته پیش چشم پزشک؟ » زینب می گوید: «تو بیماری ویلسون امکان چشم مروارید هم وجود داره. » آتش می گوید: «سیروز هم میتونه باشه. » همان موقع با دستگاه چشم پزشکی بالای سر گولای می روند و محمد علی حین آزمایش چشمان او می گوید: «امکان داره تو بدنتون بیش از حد مس جمع شده باشه. اگه اونجوری باشه اطراف چشمتون حلقه هایی به رنگ مس مشاهده میکنیم. » محمد علی با بررسی چشم او تایید می کند بیماری گولای ویلسون است و آتش می گوید: «این مس هایی که تو بدنش جمع شده رو تمیز کنید زنه یکم سرحال بیاد. »
مردی که نمی تواند صحبت کند دوباره به دیدن آتش می آید اما همچنان نمی تواند صحبت کند. آتش جلو می رود و می گوید: «دفعه قبل که اومدی بهت تکسین باتیلنیوم تزریق کردم. اینجوری اسپاسم رو درمان کردم. یعنی عضلات گلوی تورو هم درمان کردم. حالا حرف بزن! » مرد حرفی نمیزند و آتش می گوید: «قول میدم بین خودمون بمونه. میترسی اگه حرف بزنی اون پول جریمه ای که به دست اوردی رو ازت بگیرن نه؟ اگه میتونی حرف بزنی دوبار پلک بزن! » مرد هم دوبار پلک میزند و آتش لبخند می زند.
اورهان و ایپک به همراه امره و محمد علی و زینب برای تولد آتش در رستورانی شیک جمع شده اند. اورهان به آتش زنگ میزند و به بهانه ی این که حال خوبی ندارد و نمی خواهد تنها باشد از او می خواهد خودش را برساند. آتش هم قبول می کند. همه در رستوران منتظر امدن آتش هستند که ناگهان پیش خدمت با یادداشتی از راه می رسد و آن را به دست ایپک می دهد. اتش داخل آن نوشته: من برنده شدم! همه زیر خنده میزنند. آتش در تنهایی خودش به آسمان خیره شده…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 13 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 14  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *