خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت ۶۴ + زیرنویس فارسی و دوبله

شرکای قهرمان به همراه وکیلشان به کارگاه انده اند و برای ساقدوش ها پیشنهادی دارند.

وکیل میگوید شما مارو گیر انداختین با بانکها هم مصالحه کردین.

ماهم میخوایم ۵۱ درصد از سهاممون رو به شما بفروشیم.

سنجرو گیدیز هم که منتظر همین پیشنهاو هستند استقبال میکنند و سنجر ملک را بغل میکند و میگوید من میخوام سهم خودم رو به نام دخترم کنم.

گیدیز که از حرف او نگران شده بعد از جلسه به دیدن ناره میرود و میگوید سنجر داره تکلیف میراثش رو مشخص میکنه و تصمیمش برای کشتن اکین جدیه.

ناره با ناامیدی میگوید نمیدونم چطور منصرفش کنم.

گیدیز با اطمینان میگوید همانطور که بخاطر ملک از خودکشی منصرف شدی سنجر هم بخاطر ملک منصرف خواهد شد.
تو به استفاده کردن از دخترت ادامه بده.

درهمین حال زهرا به خانه ناره میرسد و الوان را به گوشه ای میبرد و میگوید امروز فهمیدم که پیدیز عاشق ناره بوده و ناره خبر نداره.

الوان که دوست ندارد سنجر را ناراحت ببیند گیدیز را به گوشه ای میکشاند و میگوید نمیدونم چطور شده که زنده موندی و سنجر تورو نکشته.
معلوم شد که سنجر خیلی صبوره.
کل دنیارو گشتی و اخرش اومدی و عاشق ناره شدی.
خجالتم نمیکشی ادم یبار عاشق میشه و با اون عشق هم میمیره.

گیدیز اورا تهدید میکند که اگر یک کلمه از این حرفهارا به گوش ناره برساند بد خواهد دید.

درعمارت افواوغلو خالصه به یحیا میگوید دیگه وقتش رسیده بری و الوان رو برگردونی.

الوان که بخاطر تو عروس این خونه شد و من براش ارزشی ندارم.

سپس حرف بنفشه را پیش میکشد و میگوید از بنفشه شنیدم که از کارهای اون خبر داشتی و حالا هم میخوای طلاق نامه رو امضا کنه.
من بخاطر تو زنم رو بیرون انداختم و با برادرم هم سرشاخ شدم ولی در اخر تو شروع به خوش رفصی برای سنجر کردی.

خالصه درجواب میگوید همه چیزو تقصیر من میبینی ولی دعوا با برادر و زنتو مادرت بخاطر ذات خرابته.
بهانه دستت افتاده که عقده هاتو خالی کنی. اینا بخاطر من نیست.

یحیا به او میگوید به بهانه جمع کردن خانواده زیر یه سقف این عمارتو سر ما خراب نکن.

در این زمان سنجر به هنراه ملک وارد عمارت میشود و با چهره عبوس یحیا مواجه میشود.

به اتاق او میرود و میگوید میخوام برای اخرین بار درحقت برادری کنم.
برو دست الوان رو بگیر و بیار.
الوان زن خوبیه و دوست داره.
اون یتیم بودو به تو پناه اورد و حالا تو اونو بیرون انداختی.

یحیا به او میگوید ولی الوان به مادرم خیانت کرد من نمیتونم از این چشم پوشی کنم.

سنجر جواب میدهد اگه الوان رو از دست بدی پشیمان خواهی شد.
تو اشتباه منو تکرار نکن.

سپس سنجر به کارگاه روغن کشی میرود و به خواهرش میگوید سهم کشتی رانی را به اسم ملک کرده.

زهرا به ناره این خبر را میدهد سپس نجرت را به کارگاه می اورند و سنجر میگوید میدونم که هیچ چیز حتی خواهر و مادرت ارزشی برات ندارند و همه چیز در نظر تو پوله.
هرماه به تو حقوق میدم به شرطی که مراقب بنفشه باشی و از ناره فاصله بگیری وگرنه حقوقت قطع خواهد شد.

نجرت میپذیرد و سپس به خواست سنجر چلبی هم به کارگاه میاید.
سنجر به او میگوید حضانت دخترمو گرفتم و مقداری پول به او میدهد و به او میگوید توی دادگاه حضانت رو به ناره بده.وکیلم همه کارارو انجام داده.

چلبی با تعجب به او نگاه میکند و میگوید خیلی اروم بنظر میرسی.

ناره مقداری خوراکی اماده میکند و باعجله به سمت کارگاه میرود.

از ان طرف الوان که از پیام های زهرا فهمیده سنجر بنفشه را به نجرت سپرده به کارگاه میاید و به سنجر میگوید بنفشه رو به نجرت سپردی و حالا بگو ناره رو به کی میسپاری؟
اون رو هم به گیدیز بسپارو قبل این که اکین رو بکشی و به زندان بیفتی شاهد عقد اونها باش.
وقتی تو منتظر ناره نشدی اینو بدون که اون هم منتظر تو نخواهد موند و با گیدیز ازدواج خواهد کرد.
و با چشمان گریان از سنجر جدا میشود.

سنجر از حرفهای الوان ناراحت شده و احساس نا امیدی میکند.

در همین حال ناره به باغ زیتون میرسد.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال دختر سفیر لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال دختر سفیر قسمت ۶۵ مراحعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *