خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت ۶۵ + زیر نویس فارسی و دوبله

گیدیز وقتی به خانه میرسد مادرش درمورد موگه اظهار نگرانی میکند و میگوید دیگه حتی سرکارشم نمیره.

او به سراغ خواهرش میرود و از او میخواهد سر کارش برگردد.

موگه جواب میدهد که من استعفا دادم و فهمیدم که روانپزشک بدی هستم.
۹ سال تموم نتونستم یک فرد روانی رو تشخیص بدم. تازه مثل یک قاتل خونسرد اونو شکنجه دادم و سعی کردم بکشمش.

ولی درتمام مدتی که اکین رو زندانی کرده بودم یاد قهرمان افتادم و اونو درک کردم.
و فهمیدم که وقتی ادم درد میکشه چقدر میتونه دیوونگی کنه.

گیدیز اورا میبوسد و میگوید ببخش که تورو درک نکردم.

و در ضمن تاکید میکند که قهرمان هرگز نباید ان کار را با او میکرد.

از انطرف قهرمان که از گذشته کینه ساقدوش هارا به دل دارد گون چلبی را به اسکله اش می اورد و میگوید اگر بتوانی با استفاده از نفوذت و تسلطت بر زبان خارجی برای این اسکله سرمایه گذار خارجی جذب کنی و مارو از ورشکستگی نجات بدی صندلی هیات مدیره متعلق به تو خواهد بود.

سفیر قبول میکند.

ناره سنجر را درمیان درختان زیتون پیدا میکند و میگوید من کمی خوراکی و دسایل اوردم که منو تو و ملک به پیکنیک بریم و ملک از تو خاطره خوبی داشته باشه.

سنجر باخوشحالی میپپذیرد.

گیدیز هم به دیدن قهرمان میرود.

قهرمان که چشم دیدن اورا ندارد برای ناراحت کردنش حال موگه را میپرسد.

گیدیز هم برگه خرید سهام از شرکا اورا نشان میدهد و میگوید اومدم اینو نشونت بدم و اینو بدونی که ۵۱ درد سهام این اسکله مال ماست.

گیدیز میرود و دنیا دور سر قهرمان میچرخد.

سنجرو ناره به همراه ملک به ساحل میروند.

همانجایی که از کودکی برای اولین بار همدیگر را دیده بودند.

سنجر برای دخترش داستان اشناییشان را تعریف میکند.

لوکی که درحال رد شدن از خیابان صاحلی است انها را کنار هم میبیند و با خوشحالی به سمت خانه نجرت میرود تا به بنفشه خبر بدهد و اورا ناراحت کند.

یکی از افراد سنجر به او زنگ میزند و میگوید حال اکین بهتر شده.

سنجر به بهانه خرید از ملک و ناره جدا میشود و له گوشه ای از ساحل که گاوروک منتظر اوست میرود.

کارت ملی ملک را به اگاوروک میسپارد و از او میخواهد مراقب همه چیز باشد.

سپس از انجا دور میشود و وقتی به اسیاب بادی میرسد همه افرادش را مرخص میکند و داخل اسیاب میشود.

اکین با وحشت به او چشم میدوزد و سنجر به او یاداوری میکند که برای اولین بار به همراه ناره و گاوروک باهم اشنا شده بودیم و همانجا من به تو اعتماد کرده بودم.

سپس باخشم چاقویش را در میاورد و زیر گلوی اکین میگذارد.

از انطرف ناره که متوجه حضور گاوروک در ساحل شده حساب کار دستش می اید و به سمت او میرود.

گاوروک کارت ملک را به دست او میدهد و میگوید دیگه وقت تمومه .

این جمله چیزی را از گذشته یاد ناره می اورد و میفهمد که اکین در اسیاب بادی قدیمی است.

گیدیز را در جریان قرار میدهد و همراه ملک با عجله به سمت اسیاب میرود .

گیدیز خودش را زودتر میرساند و پشت سر هم بوق میزند.

از ماشین پساده میشود و داد میزند این کارو نکن قسم میخورم اگه اکین رو بکشی اشک های ناره رو پاک میکنم و با اون ازدواج میکنم.

سنجر میگوید قلب ناره برای تو جایی نداره و اونجا فقط مال منه و دوباره وارد اسیاب میشود.

در همین هنگاه ناره هم از راه میرسد.

در اسیاب را باز میکند و میگوید بخدا اگه کاری کنی درو باز میکنم تا دخترت شاهد این صحنه باشه در اون صورت دخترمون برای همیشه نابود خواهد شد.

سنجر وقتی از گوشه در چشمش به ملک می افتد چاقو را می اندازد و به سمت او میدود و در اغوش میگیردش.

ناره هم گریه کنان کنار او مینشیند و هردو دخترشان را بغل میکنند.

لوکی به خانه نجرت میرود و بنفشه به خبال این که سنجر برگشته دم در میرود و با لوکی روبرو میشود.

لوکی میگوید موقع اومدن سنجر و ناره و دخترشون رو توی ساحل باهم دیدم.

بنفشه با شنیدن این حرف مثل دیوانه ها شروع به خندیدن میکند و ناگهان فریاد میزند و بیهوش برروی زمین میافتد.

عاتکه گریه کنار بالای سر او میرسد و داد میزند او حامله بود و حالا خونریزی کرده است.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال دختر سفیر لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال دختر سفیر قسمت ۶۶ مراحعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *