خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 95

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 95 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 95

سنجر به قاضی دادگاه می گوید: «من خبر دارم که ناره قصد دارد بعد از گرفتن حضانت ملک، به خارج از کشور برود و من را از دیدار دخترم محروم کند. حتی او را نه سال از من پنهان کرده بود. و با این کار من را مجازات می کند. » ناره با نگرانی می گوید: «اینها دروغ است. من قصد مجازات او را ندارم. هر وقت بخواهد می تواند دخترش را ببیند. »

در همین حال گوون چلبی به جایگاه شهود می آید و دفتر خاطرات ناره را به قاضی نشان می دهد و می گوید: «من خودم شاهدم که دخترم با دست خط خودش این ها را نوشته. و هرگز اجازه نخواهد داد سنجر ملک را ببیند. »

ناره از این که سنجر و پدرش دست به یکی کرده اند درمانده می شود و گریه می کند.

اما به دستور قاضی شروع به خواندن خاطره اش می کند.

او نوشته: امروز ملک چهار ساله شد و از من خواست به عنوان هدیه تولد پدرش را ببنید. ولی من هرگز پدر او را نخواهم بخشید و اجازه نخواهم داد پدرش را ببیند. این مجازات سنجر است. و خواندنش را با گریه تمام می کند.

گیدیز که از دیدن این صحنه برآشفته شده، به سمت سنجر می رود و مشت محکمی به صورت او می کوبد و داد می زند: «حالا کارت به جایی رسیده که از خاطرات خصوصی ناره علیه خود او استفاده میکنی. »

قاضی او را از دادگاه بیرون می کند و دادن حکم قطعی را منوط به مطالعه ی دفتر خاطرات ناره می کند و ملک را تا دادگاه بعدی به طور موقت به سنجر میسپارد.

همه از ساختمان دادسرا خارج می شوند.

سنجر به ناره التماس می کند که از دست او ناراحت نباشد.

ناره می گوید: «تو به قلبم گلوله زدی و با همدستی پدرم که من را به تو فروخته است، نابودم کردی. من هم تو را از همان نقطه ضعفت خواهم زد. »

سپس دست ملک را به دست سنجر می دهد و خودش به سمت اتومبیل گیدیز می رود تا با او صحبت کند.

سنجر با خشم می گوید: «اجازه نمیدهم جلوی چشم من با ان مرتیکه بروی و علیه من دسیسه چینی کنی. »

ناره جواب می دهد: «ولی خودت همین الان با پدرم هم دست شدی پس انتظار نداشته باش. »

و سوار ماشین گیدز می شود و می روند. سنجر چند نفر را دنبال ماشین گدیز می فرستد.

ناره به گیدز می گوید: «از تو میخواهم از گذشته و اشتباهات سنجر به من بگویی تا در دادگاه بعدی از ان استفاده کنم. »

گیدیز با خوشحالی می گوید: «تو هم اینجا بمان و نرو. من هم کمکت میکنم. »

ناره جواب منفی می دهد و گیدز ادامه می دهد: «حیف شد. میتوانستم اولین ضربه بعد از دشمنی را به سنجر بزنم.

انها به ساحل آرامش که مخصوص گیدز است می رسند اما افراد سنجر مانع ورود آنها می شوند و می گویند که سنجر اینجا را خریده و حق ندارید وارد ملک خصوصی شوید.

گیدز با عجله به سنجر زنگ می زند و می گوید: «همه ی املاک جهان مال تو باشد ناره برای من کافیست. »

سنجر که می داند او حرف مفت می زند می گوید: «برو جای دیگری برای خودت پیدا کن! »

گیدیز گریه اش می گیرد و ناره می فهمد نقطه ضعف گیدیز هم این مکان است.

دلداری اش می دهد و او را سوار اتومبیل می کند و می روند.

از ان طرف، منکشه با خوشحالی به مادر و برادرش که در خانه ی افه اغلو ماندگار شده اند، می گوید: «قرار است بچه ی قهرمان را به جای بچه ی سقط شده ام جا بزنم و سنجر مجبور خواهد شد بچه ی قهرمان را بزرگ کند! »

سنجر به همراه ملک به عمارت می آید و همه را جمع می کند و می گوید: «باید در مورد حضانت ملک صحبت کنیم. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 95 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 96 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *