خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 98

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 98 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 98

ناره و سنجر کنار دریا همانجا که سالها پیش نامزد شده بودند همدیگر را می بوسند. ناره خودش را کنار می کشد و می گوید:« ما چه می کنیم؟» سنجر می گوید:« پشیمانی را از چهره ات پاک کن تو محرم منی.»

در عمارت افه اغلو زهرا از شنیدن خبر عروسی گاوروک ناراحت است و به او می گوید:« وقتی این همه کار روی سرم ریخته و خسته هستم نمی توانی ازدواج کنی.» الوان با خنده می گوید:« این عروسی گاوروک و اشه است تو چرا بهانه می آوری؟»

گاوروک به آرامی می گوید:« بالاخره رئیس هم که شدی. مبارک باشد. برو به کار و زندگی ات برس.» ولی هردوشان می دانند که دلداده ی هم هستند.

بنفشه از ملاقات با آکین برمی گردد و از اینکه به زودی بچه ی جیلان را صاحب خواهد شد خیلی خوشحال است.

خالصه روبه روی او می ایستد و می گوید:« پس ان روز لباس عروسی ات را خودت پاره کردی و گردن ملک انداختی و باعث تشنجش شدی. برو خدارو شکر کن که حامله ای. وگرنه از عمارت بیرونت می کردم. در ضمن فردا شب عروسی گاوروک است. نمی خواهم همه چیز را خراب کنی.»

بنفشه سراغ مادر و برادرش می رود و می گوید« ما برای همیشه اینجا می مانیم. همین حالا بچه ام را سفارش دادم و برگشتم.»

وبا خنده ادامه می دهد:« به زودی بچه ی قهرمان را به اینجا خواهم آورد و شب عروسی گاوروک هم توی آن شلوغی ملک را به دست آکین خواهم سپرد.»

سپس از نجرت می خواهد که شب جشن نگهبانها را با داروی خواب آور خواب کند. نجرت با ناراحتی می گوید:« من اینجا حقوق می گیرم وزندگی خوبی دارم. بالاخره با این کارهایت ما را به دردسر می اندازی.»

از آن طرف موگه که شاهد دست دادن گیدیز با قهرمان بوده به برادرش می گوید:« سنجر مکان آرامشت را از تو گرفت تو هم برای تلافی با قهرمان که مرا تا حد مرگ ترسانده همکاری می کنی.» گیدیز جواب می دهد:« قهرمان تو را ترساند و من هم زندگی اش را سیاه کردم حتی اسکله اش را از چنگش در آوردم.»

وقتی قهرمان با موگه تنها می شود می گوید:« تو زنم را از من گرفتی من هم تا حد مرگ ترساندمت و اینطوری بی حساب شدیم. ولی دیگر نمی خواهم دور و بر من بپلکی.» موگه گوشش به این حرفها بدهکار نیست به ناره زنگ می زند و از او می خواهد به اسکله ی قهرمان بیاید.

زهرا قصد دارد روز دوشنبه به اتفاق سهام دارهای شرکت جلسه ای ترتیب دهد که بین او و گیدیز یکی را به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب کنند پس با یحیی تماس می گیرد و او را به جلسه دعوت می کند. یحیی شب را با دودو به صبح رسانده.

دودو به او می گوید:« می دانم از اینکه با من هم خوابه شدی پشیمان هستی و سعی داری مرا از خودت دور کنی.»

در همین حال الوان به یحیی زنگ می زند و می گوید از بی گناهی یحیی خبر دارد ولی هرگز از او عذر خواهی نمی کند. بعد از تماس الوان یحیی که ترس این را دارد الوان به سراغشان برود از دودو می خواهد او را تنها بگذارد. دودو از خانه ی ناره خارج می شود و به قهرمان می گوید:« مسئله ی بی گناهی یحیی ممکن است درمورد دزدیده شدن ناره باشد.

در آن صورت امکان دارد سنجر برای تو فیلم بازی کرده باشد.» قهرمان از تیزی و فرزی دودو تشکر می کند.

گیدیز و قهرمان وکیل ناره را به اسکله دعوت می کنند و فیلم دعوای سنجر و یحیی را نشانش می دهند. وکیل می گوید:« با این مدرک به راحتی می توانیم حضانت بچه را بگیریم.» گیدیز پیروزمندانه به قهرمان نگاه می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 98 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 99 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *