خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 118

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 118 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 118

سنجر به همراه ملک به دیدن ناره و الوان می روند. سنجر همانجا در حیاط جلوی ناره زانو می زند و طبق قولی که به ملک داده بود به او نشان می دهد که چطور از ناره خواستگاری کرده و ناره به او جواب مثبت داده.

ملک ذوق زده شده و پدر ومادرش را بغل می کند و برای اولین بار احساس می کند که خانواده دارد.

سپس سنجر به دیدن الوان می رود که در اتاق خواب عزای زندگی از هم پاشیده اش را گرفته است.

الوان او را بغل می کند و می گوید:« همیشه برایم مثل برادر بودی. ولی حالا مجبورم از یحیی جدا شوم و تنها زندگس کنم.»

سنجر به او حق می دهد و می گوید:« هر جور دوست داری زندگی کن. ولی یحیی باید به من جواب پس بدهد.»

در خانه ی بنفشه نجرت به همراه بنفشه و مادرش راهی عمارت افه اغلو می شوند و صحرا هم به دیدار ناره می رود.

قهرمان وقتی می بیند جیلان تنها شده جلوی او سبز می شود و می گوید:« فکر می کردم از اینجا رفته باشی. ولی حالا با بنفشه وخانم دکتر هم خانه شده ای. به من بگو باز چه نقشه ای با هم می کشید؟» جیلان زبانش بند می آید.

در عمارت افه اغلو نجرت از گلسیه دلجویی می کند ولی گلسیه او را از خود می راند و در باغ عمارت با دودو رو به رو می شود.

دودو با گریه به او می گوید:« مرا از خود مران وگرنه ادم بدی خواهم شد.

همه طوری با من رفتار می کنند انگار فقط من گناهکارم و همه یادشان رفته کسی که به زنش خیانت کرده یحیی بود.

دلم می خواهد وسط میدان شهر داد بزنم و آبروی یحیی را ببرم دلم می خواهد از لج خالصه عروس این خانه شوم ولی برای این کار به کمک تو نیاز دارم.» ولی گلسیه سکوت می کند و با چشم اشکبار او را ترک می کند.

ناره به الوان وسط اماده کردن صبحانه برای پذیرایی از دکتر صحرا درمورد پدر ناره حرف می زنند.

در همین حال گون جلبی در خانه را می زند و با دیدن ناره می گوید:« وقتی فهمیدم که از عمارت افه اغلو بیرون آمدی و از آن سنجر بی شخصیت جدا شده ای خیلی خوشحال شدم.»

ناره انگشتر نامزدی اش را نشان پدرش می دهد و می گوید:« ما داریم ازدواج می کنیم تو هم خیلی وقت است برای من مرده ای.

هیچ وقت برایم پدری نکردی و حتی شانه هایت را از من دریغ کردی. حرفهای تو برایم ارزشی ندارد.» چلبی با شرمندگی می رود.

در عمارت افه اغلو خالصه با دیدن یحیی می گوید:« خبر دارم که با دودو رابطه داشتی.

الوان هم رفته دادخواست طلاق داده ولی تا زنده هستم اجازه نمی دهم از هم جدا شوید.

برو دست زنت را ببوس و برش گردان.» سنجر هم یحیی را به اتاق خلوتی می برد و چند مشت به صورت او می کوبد. یحیی می گوید:« حق داری بزنی. ولی وقتی تو با بنفشه ازدواج کردی ناره چشم پوشی کرد و تو را بخشید. چرا الوان مرا نبخشد؟»

سنجر جواب می دهد:« این دو تا را با هم مقایسه نکن. چون دو موضوع جداگانه است.

شما باید حتما طلاق بگیرید. تو هم سنگ جلوی پای الوان نینداز.» در همین حال گاوروک به سنجر می گوید:« خبردار شدم که پدر ناره به دیدن او رفته بوده. »

سنجر از ترس اینکه چلبی دخترش را از ازدواج با او منصرف کرده باشد با عجله به خانه ی ناره برمی گردد.

از آن طرف گیدیز به ناره پیام می دهد و نامزدی اش را با سنجر تبریک می گوید و از او می خواهد برای اخرین بار همدیگر را ببینند و صحبت کنند. ناره می پذیرد و گیدیز هم به سمت خانه ی او حرکت می کند.

بالاخره صحرا به خانه ناره می رود و او و ناره و الوان سر میز صبحانه می نشینند و شروع به صحبت می کنند.

صحرا پرتقال های مسموم را پوست کنده به الوان و ناره می دهد و خودش هم وانمود به خوردن می کند.

بعد از چند لحظه حال ناره و الوان بد می شود. صحرا که منتظر همین است همانجا سر میز به الوان سرم وصل می کند ولی ناره را به اتاق خواب برده و داخل سرم او داروی حقیقت گو تزریق می کند و درمورد آکین و محل دفن او می پرسد و شروع به ضبط حرفهای ناره می کند.

از آنطرف سنجر و گیدیز هم زمان به خانه ی ناره می رسند و رو در روی هم قرار می گیرند. در نگاه هر دو نفرتی عمیق موج می زند.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 118 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 119 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *