خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 124

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 124 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 124

صحرا سوار ماشینش می شود تا به سمت خانه ناره برود که بین راه افراد قهرمان جلوی او را می گیرند.

قهرمان کنار او می آید و می گوید: «حالا که به این راحتی تونستی لوکی رو سر به نیست کنی چرا سنجر ور نمی کشی تا انتقام برادرت رو ازش بگیری؟ چرا دنبال قبر اکینی؟ و حالا که آکین مرده چرا باز به فکر بچه بنفشه هستی؟»

صحرا جواب می دهد: «می خوام از وجود اون بچه استفاده کنم و جای قبر آکین رو از سنجر بپرسم. واگه دنبال جسد آکین هستم به این دلیله که تنها وارث برادرم هستم.»

قهرمان می گوید: «فقط مواظب باش این وسط آسیبی به ناره و ملک نرسه. واگرنه با من طرف میشی. در ضمن من از قتل لوکی به دست تو فیلم دارم. اگه دست از پا خطا کنی به سنجر خواهم گفت که خواهر آکین هستی.»

صحرا بالاخره خودش را به خانه ناره می رساند و الوان و ناره به گرمی از او استقبال می کنند و ناره اتاق خودش را در اختیار صحرا می گذارد. صحرا هم نیمه شب همه جای خانه را میکرفون کار می گذارد تا از طریق آن از جای جسد آکین مطلع شود.

خالصه برای ناره بقچه عروس آماده کرده و دستور داده حمام را آماده کنند تا مراسم حمام عروسی برگزار شود.

سنجر و گلسیه به او اعتراض می کنند که وقتی الوان در حال طلاق گرفتن است این کارها لزومی ندارد اما خالصه که هدفش منصرف کردن الوان از طلاق است اصرار به اجرای سنت ها دارد. سنجر صبح به خانه ناره می رود تا با الوان به دادگاه بروند و در آشپزخانه سراغ ناره می رود تا او را ببوسد اما چیزی روی لباسش ریخته و به ناره می گوید: «عمه فریده از خیر کندن قبر آکین توی باغچه ش گذشته. حالا گیر داده باید شکم بنفشه رو معاینه کنه.»

در همین حال خالصه و خواهر و مادر گدیز وارد خانه می شوند و بقچه عروسی می آورند. ناره به خالصه می گوید: «خوب نیست وقتی الوان دادگاه داره من به فکر حمام عروسی باشم.»

ملک هم به مادرش اصرار می کند که مراسم را اجرا کنند و ناره بالاخره تسلیم می شود و همگی به حمام عروسی می روند و الوان هم به همراه سنجر به دادگاه می رود اما بین راه الوان پشیمان می شود و گریه کنان به سنجر می گوید: «تو و ناره همیشه پشتییبان من بودین و حال توی عروسی شما من دارم طلاق می گیرم و تنهاتون میذارم. این انصاف نیست.»

سنجر او را بغل می کند و الوان از طلاق منصرف می شود.

از آن طرف یحیی هم که سراغ دودو رفته تا بگوید بعد از طلاق دادن الوان او را عروس خواهد کرد از وکیلش پیغامی دریافت می کند که الوان انصارف داده است و دودو که احساس می کرد به زودی به هدفش خواهد رسید خیلی ناراحت می شود.

الوان به حمام می رود و ناره را بغل می کند و می گوید: «تا بعد از عروسی تو طلاق نمی خوام. می خوام مدتی جاری تو باشم.» و همه شروع به رقص می کنند.

خالصه که از اول می دانست چه کار کند تا الوان را منصرف کند با خوشحالی عروسش را در آغوش می گیرد. زهرا به ناره زنگ می زند و خبر می دهد که گدیز شرکت را ورشکسته کرده است. ناره با عجله به همراه گاوروک به کارگاه می رود و زهرا را دلداری می دهد که راهی برای جبران پیدا خواهند کرد.

گدیز می آید و با نیشخند می پرسد: «چه راهی پیدا می کنی؟» و ناره داد می زند: «هر کاری کنی من یار تو نخواهم شد.»

گدیز هم داد می زند: «در این صورت یار سنجر هم نخواهی شد. تو با اون خوشبخت نمیشی.» سنجر از راه می رسد و ناره به سمت او می رود و داد می زند: «همه ش تقصیر تو بود. افتادی دنبال ناموس و خون بها و گدیز برنده شد.» سنجر او را بغل می کند و می گوید: «شرکتی ورشکسته نشده. ولی انگار عشق ما ورشکسته شد.»

از آن طرف صحرا میکروفن ها را چک می کند و از حرف های ناره و سنجر می فهمد که جسد گدیز در حیاط فریده دفن شده است. او به آنجا می رود و به باغچه فریده خیره می شود.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 124 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 125 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *