خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 125

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 125 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 125

خانواده ی ایشیکلی و افه اغلو به دفتر شرکت زیتون می روند چون شنیده اند که گیدیز باعث ورشکستگی خانواده افه اغلو شده. خالصه از زهرا می خواهد توضیح دهد که گیدیز چه کار کرده؟

زهرا جواب می دهد:« او کلی چک بی محل به اسم شرکت ما کشیده که ما توان پرداخت آنها را نداریم و امروز گند چک ها در آمده.» خالصه با بغض می گوید:« پس خانه و شرکتمان را از دست داده ایم.»

سنجر می گوید:« اگر گیدیز خان به زندان نمی رفت در آن صورت ورشکست می شدیم. ولی به زودی او را دست پلیس خواهم داد. من چک های بی محل او را که از دسته چک خودش بود از بازار جمع کردم و به کمک دوستانم در بانک به جایش چک تقلبی به نام خود او نوشتیم. به این ترتیب او بخاطر کارهایش به مدت چهل سال به زندان می رود و برای هر چک پنج سال زندانی خواهد شد.»

رفیقه از سنجر می خواهد که به پسرش رحم کند.

سنجر می گوید:« قبلا خواستیم از هم جدا شویم شماها نگذاشتید. حالا مجبوریم اینطور با دشمنی جدا شویم. اگر نمی خواهد زندانی شود من شرط دارم. اول اینکه دور ناره را خط بزند و دیگر اینکه سهام خودش در شرکت را به من بفروشد.»

ناره از آن طرف می گوید:« من هم شرطی دارم.» و هر سه به حیاط ساختمان می روند. ناره رو به گیدیز می گوید:« از گشتن دنبال جسد آکین باید دست برداری چون اگر قصد زندانی کردن سنجر را داشته باشی خودت هم گرفتار خواهی شد. هر اتفاقی برای سنجر بیفتد من از چشم تو می بینم.»

بعد از رفتن گیدیز ناره به سنجر می گوید:« از این زندگی و این بی قانونی و از این رسمهای عجیب و غریب شما متنفرم. از جسد دفن کردن متنفرم.»

در همین حال خالصه می آید و می گوید:« حالا که ورشکسته نشدیم باید جلوی دوست و دشمن غرورمان را حفظ کنیم. همین فردا جشن حنابندان شما برگزار می شود.»

ناره از پیشنهاد خالصه در میان مشکلات جا می خورد و سکوت می کند.از آن طرف صحرا با گیدیز تماس می گیرد و نشانی روستای عمه فریده را می دهد.

گیدیز وقتی به آنجا می رسد صحرا را گریان کنار قبر آکین می بیند.

صحرا می گوید:« آنها برادرم را کشتند و مثل یک حیوان بی ارزش چالش کردند. من هم همین کار را با خودشان می کنم.»

و وگوشی اش را برمی دارد که به پلیس زنگ بزند. گیدیز یاد تهدید ناره می افتد و مانع او می شود و می گوید:« بهتر است این کار را در روز عروسی آن دو تا بکنی تا سنجر بیشتر عذاب بکشد.» و صحرا می پذیرد.

عمه فریده به همراه گلسیه به خانه ی بنفشه می رود تا شکم او را معاینه کند چون به حامله بودن بنفشه شک دارد. عمه فریده با دیدن بنفشه اصرار می کند که او را معاینه کند ولی بنفشه با سنجر تماس می گیرد تا از سنجر بخواهد فریده را از خانه ی او ببرد. سنجر که به همراه ناره برای شام بیرون رفته است گوشی خود را خاموش می کند.

وقتی سنجر و ناره پشت میز شام می نشینند ناره می گوید:« اشتباه برداشت نکن من از رسم و رسومات کشورم خوشم می آید ولی از این قانون های من درآوردی شما بیزارم. از آدم کشتن و خون بها دادن و ناموس بازی شما بدم می آید. اگر از همان اول آکین را دست پلیس می دادی حالا اینهمه مشکل نداشتیم.»

سنجر جواب می دهد:« تو باید زندگی و شرایط منو درک کنی. ما عاشق هم هستیم ولی با این افکارت داری از من فاصله می گیری و باعث جدایی ما می شوی.»

ناره می گوید:« من قبول کردم که کنار تو بسوزم و بسازم ولی تو به من بگو که آیا باعث سوزش بیشتر قلب من می شوی یا مانع سوختن آن؟» در همین حال بنفشه به گوشی ناره زنگ می زند.

از آن طرف افراد قهرمان که صحرا و گیدیز را تعقیب کرده اند از جای جسد آکین مطلع می شوند. قهرمان به روستا می رود و از دور مراقب حرکات صحرا و گیدیز می شود و منتظر فرصت مناسب برای ضربه زدن به سنجر و گیدیز می شود.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 125 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 126 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *