خلاصه داستان سریال ترکی دکتر معجزه قسمت ۴ + زیرنویس و دوبله

علی به سمت اتاق جراحی میرود. لباس هایش را عدض میکند و لباس سبز مخصوص اتاق عمل را میپوشد. با دست های تمیز و دستکش پوشیده وارد سالن جراحی میشود. دکتر فرمان درحال انجام عملی ست. به علی چپ نگاه کرد و گفت:[ اون طرف وایستا و نگاه کن به هیچی دست نزن. نگاه کن تا بفهمی چرا نمیتونی یه جراح بشی‌]  علی در تمام مدت عمل یک گوشه ایستاد و کاری نکرد. وقتی تمام شد در اتاق رختکن نازلی آمد و علی را دلداری داد. علی فهمید که نازلی میخواهد با اون دوست باشد.
                                      ~~
دو نفر از هیئت مدیره دست به یکی کرده اند تا بیمارستان را از چنگ بلیز در بیاورند.آن بیمارستان ارث پدری بلیزخانم است. آنها از اینکه دکتر عادل گفته اگر از علی خطایی سربزند استعفا میدهد خوشحال هستند. زیرا بلیز بدون حمایت دکترعادل نمیتواند ادامه دهد. آنها نقشه ای میکشند و منتظرند که علی مشکلی در بیمارستان ایجاد کند تا همه شان شکست بخورند. آن خانم که ظاهرا مادرخوانده ی بیلز است و سر دشمنی باهم دارند به اتاق بیلز میرود:[ عجب آدم ریسک پذیری هستی. باریکلا.یه آدم اتیسمی استخدام کردی. میدونی که با کمک دکتر عادل تونستی رئیس بیمارستان بشی. اگه اون نباشه تو چی میشی؟] میخنده و از اتاق بیرون میاد. بیلز بهم میریزد. دکتر دیگری که دست به یکی کرده مردیست که رئیس بخش است. او بوسیله پرستار باخبر میشود که دکتر فرمان به علی اجازه انجام عمل را نداده. او از این خبر ناراحت میشود زیرا میخواهد حتما علی کار اشتباهی کند تا بیمارستان مال آنها شود. او میرود و دست علی را میگیرد و نزد دکتر فرمان در بخش اورژانس میروند. با دکتر فرمان دستور میدهد بگذارد تا علی مانند دیگر دکترها کار کند. دکتر فرمان میگوید باشد و به همه دستور میدهد تا همراه او به اتاق اورژانس بروند. وقتی علی وارد میشود در بین شلوغی و رفت و آمد و مریض های اورژانسی یکجا می ایستد چون در ازدحام جمعیت نمیتواند تمرکز کند. پرستار دکترعلی را صدا میزند مردی تصادف کرده و در حال مردن است، نبض او متوقف میشود پرستار میگوید کاری کند ولی علی فقط ایستاده و نگاه میکند…
ArtemisS

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *