خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 5

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 5 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 5

همان لحظه، ییلماز و زلیخا از سر و صدای افرادی که دنبال حامینه میگردند، به خودشان آمده و بلند می شوند.

مادر دمیر برای اینکه آنها او را نبینند، سریع تر از آنجا می رود.

کارگران حامینه را در حالی که میخواهد خودش را داخل دریاچه بیندازد پیدا می‌کنند.

مادر دمیر خودش را به آنجا رسانده اما حامینه خود را داخل آب می اندازد.‌

همه با حیرت نگاه کرده و کاری نمی‌کنند. ییلماز سریع خودش را به دریاچه رسانده و بی درنگ داخل آب می پرد و حامینه را نجات میدهد.

آنها حامینه را داخل خانه برده و زلیخا او را خشک میکند و به او رسیدگی میکند. مادر دمیر از ییلماز بخاطر این کار تشکر میکند.

غفور با عصبانیت دم در خانه ایستاده و ثانیه او را بخاطر اینکه داخل آب نپرید و حالا ییلماز نور چشمی خواهد شد، شماتت میکند.

هنگامی که ییلماز بیرون می آید، غفور دوباره با او بحث کرده و برای او خط و نشان میکشد که برای او دردسر درست خواهد کرد.

در آشپزخانه نیز، ثانیه و فادیک، کارگر دیگر آشپزخانه، مدام زلیخا را اذیت میکنند.

گولتن که به ییلماز علاقه دارد، مدام سعی دارد خودش را به ییلماز نزدیک کند.

زلیخا از دیدن این صحنه ها عصبی شده و حرص میخورد.

دمیر شب را پیش یکی از دوستان خود می رود و مشغول صحبت و درد دل می شوند.

او در بین حرفهایش، از دختری میگوید‌ که به او علاقه مند شده و زلیخا نام دارد، اما اطلاعات بیشتری نمی‌دهد.

آنها همچنین در مورد ازدواج و بارداری فیلیز حرف می زنند.

دمیر میگوید که این ازدواج با وجود اختلافهایش زودتر از اینها باید به پایان می رسید.

صبح، وقتی دمیر برمیگردد متوجه ماجرای دیشب می شود.

او زلیخا را پیش حامینه می بیند و از او بخاطر رسیدگی به حامینه تشکر کرده و تعریف میکند.

زلیخا از شنیدن حرفهای دمیر دستپاچه می شود. همان لحظه، ییلماز جلو آمده و دمیر از او بخاطر نجات دادن حامینه تشکر میکند و سپس می رود.

ییلماز حس میکند که زلیخا نسبت به دمیر معذب است و دمیر حرفی به او زده است، اما زلیخا چیزی به روی خودش نمی آورد.

خانم بزرگ، مادر دمیر به ییلماز بخاطر کاری که انجام داد، مبلغی پول می دهد.

زلیخا نگران برخوردهای دمیر است و همچنین از اذیتهای ثانیه و فادیک به ستوه آمده است.

او در آشپزخانه میگوید که آنها ماندنی نیستند و به زودی از چکوراوا می روند.

گولتن به بهانه غذا بردن برای ییلماز به اتاق او رفته و بابت اینکه از زلیخا شنیده است که آنها قرار است بروند، ابراز ناراحتی میکند.

سپس بی مقدمه به ییلماز ابراز علاقه میکند. ییلماز شوکه شده و به بهانه ای موضوع را عوض میکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان قسمت 5 سریال روزگارانی در چکوروا   لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 6  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *