خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 45

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 45 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 44

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 45

زلیخا در نهایت درماندگی، ماشه را کشیده و به خودش شلیک می‌کند، اما اسلحه فشنگ ندارد. زلیخا با گریه مجبور می شود که سوار ماشین دمیر بشود.
در کارخانه ییلماز، او ماشین های صنعتی جدید برای تولید نخ خریداری کرده و آورده است.

او به کارگران نوید تولید بالا و شرایط خوب را میدهد و میگوید که با آمدن دستگاه های جدید، آنها به کارگران بیشتری نیاز خواهند داشت و هیچکس بیکار نمی شود. کارگران همگی خوشحال می شوند.

دمیر زلیخا را به خانه آورده و وقتی می شنود که مادرش در بیمارستان بستری شده، فوری به سمت بیمارستان می رود.

زلیخا با پریشانی همه جا را به دنبال پسرش میگردد اما او را پیدا نمیکند. او از خانه بیرون رفته و سمت خانه جنگاور می رود تا از زن او در مورد پسرش سوال کند، اما میبیند که عدنان آنجا نیست.

صباح الدین که تصمیمش را برای طلاق گرفته است، چمدانهای خود را جمع کرده و سپس با بتول تماس میگیرد و به او خبر میدهد که قصد جدایی از شرمین را دارد.

سپس سمت ماشین رفته و چمدانها را جابجا میکند. او گولتن را میبیند و به او میگوید که از آنجا می رود. فادیک و زن های کارگر با دیدن گولتن و صباح الدین دوباره پشت سر او حرف می زنند.

جنگاور پیش دمیر آمده و به او خبر میدهد که زلیخا همه جا را به دنبال پسرش میگردد. زلیخا در پارک نشسته و گریه میکند.

در آشپزخانه، ثانیه و گولتن و فادیک مشغول کار هستند که ناگهان ثانیه حالت تهوع گرفته و حالش بد می شود. او حدس می زند که باردار باشد و خوشحال می شود، اما به کسی چیزی نمی‌گوید.

زلیخا به خانه برگشته و روی پله دم در می نشیند و از روی عجز و ناتوانی، گریه میکند. گولتن پیش او می آید تا دلداری اش بدهد، اما زلیخا حاضر نیست با او حرف بزند. گولتن میگوید که دمیر او را تهدید کرده بود و مجبور بود که کاغذ یادداشت را به ییلماز بدهد.

در کارخانه، ییلماز که ماشین های صنعتی جدید را آورده، مشغول بررسی آنهاست.

کارگران کار با ماشین ها را یاد گرفته و کارخانه‌ در حال پیشرفت است
در شرکت دمیر، او با عصبانیت در خال دعوا با کارکنان خود است زیرا کارشان را درست انجام نداده و بس نظمی ایجاد شده است.

شرمین در خانه متوجه می شود که صباح الدین وسایلش را برداشته و او را ترک کرده است.شرمین از این قضیه عصبی می شود. همان لحظه، ولی با شرمین تماس گرفته و با او صحبت میکند و به دروغ از او تعریف میکند تا اعتماد او را جلب کند.

شب در خانه، ثانیه به غفور خبر میدهد که باردار است و غفور به شدت خوشحال می شود، تماس ثانیه از او میخواهد تا زمانی که مطمئن نشده، به کسی چیزی نگویند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 45 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 46  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *