خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 83

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 83 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 82

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 83

در نبود هولیا در خانه، گولتن پنهانی به آشپزخانه می آید تا به ثانیه کمک کند.

کمی بعد وقتی هولیا به خانه می آید، با دیدن گولتن به شدت عصبانی شده و او را بیرون میکند.

همان لحظه‌، سحر که از کارگران مزرعه بوده و برای آوردن سبزی به ویلا آمده است، توجه هولیا را جلب کرده و از او میخواهد که وسایلش را جمع کند و به ویلا بیاید و از این به بعد به ثانیه کمک کند. سحر به شدت خوشحال شده و سریع بیرون می رود.

او وسایلش را جمع کرده و به اتاق می رود. فادیک با دیدن سحر متعجب می شود. سحر میگوید که از این به بعد در ویلا زندگی میکند تا در کارها کمک کند.

دمیر و زلیخا به خانه جنگاور می روند و شام انجا هستند.

بعد از رفتن دمیر از شرکت، منشی دمیر سریع با هولیا تماس میگیرد و به او خبر میدهد که امروز زلیخا به آنجا آمده و همچنین دمیر نقشه خانه جدیدی را برای ساخت کشیده‌ است. هولیا تظاهر به خبر داشتن میکند و سپس از منشی میخواهد که هر موضوعی پیش آمد به او خبر بدهد.

هنگام درست کردن غذا، نهال به عمد پیش زلیخا در مورد ایلماز و مژگان صحبت میکند و میگوید که ایلماز به خانه مژگان رفت و آمد دارد و در شعر کوچک همه از او حرف می زنند.

در خانه تکین با ایلماز صحبت میکند و به او میگوید که شاید بهتر باشد اسمی روی رابطه اش با مژگان بگذارد. ایلماز میگوید که هنوز برای تصمیم زود است و آنها در حال شناخت هستند. تکین میگوید که آنجا مانند استانبول نیست و در شعر کوچک ممکن است برای مژگان مشکل پیش بیاید.

روز بعد، هولیا به شرکت دمیر می رود. او با دمیر صحبت میکند و از او میخواهد که بخاطر آبروی خانواده به خانه برگردند زیرا همه متوجه قضیه شده اند. دمیر میگوید که حرف مردم برایش اهمیت ندارد و آنها قصد برگشتن به خانه را ندارند. هولیا کلافه شده و از شرکت می رود.

گولتن به عمد خودش را به مریضی می زند تا ثانیه او را به دکتر ببرد. او وقتی می بیند که ثانیه او را دکتر نمی برد، خودش به بیمارستان می رود و وقتی دکتر میگیرد.

سپس پیش مژگان می رود و از او میخواهد که معاینه اش کند. او که قصد دارد در مورد زلیخا به مژگان بگوید، سر صحبت را باز میکند.

همان لحظه صباح الدین وارد اتاق شده و وقتی متوجه نیت گولتن می شود، مژگان را بیرون فرستاده و گولتن را سرزنش میکند.

نهال و زلیخا به رستوران می روند. مژگان نیز که با ایلماز قرار دارد به رستوران می رود. کمی بعد، یک نفر شر میز مژگان می آید و مزاحم او می شود.

همان لحظه ایلماز سر رسیده و با آن مرد درگیر می شود و او را کتک می زند. زلیخا با دیدن این صحنه ها ناراحت می شود.

غفور شب با خستگی به خانه می رود و از اینکه در نبود دمیر باید به کارهای زیادی رسیدگی کند کلافه شده و پشیمان است.

میدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 83 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 84  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. میلاد گفت:

    عالی بود چون من تا دیروقت سرکار هستم با خلاصه داستان شما چوکوراوا را دنبال میکنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *