خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 84

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 84 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 84

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 84

صبح روز بعد، هولیا سراغ غفور می آید تا با هم سر زمین بروند. او از حرف کارگران بخاطر تاخیر در شخم زدن، متوجه می شود که تعداد تراکتورها کم است.

غفور که تراکتور ها را اجاره داده است ، بهانه ای می آورد و سپس هولیا از او میخواهد که تراکتورها را به کارگران بدهد.

در آشپزخانه، سحر مدام به ثانیه کمک میکند و از او تعریف میکند. ثانیه از سحر خوشش آمده و فادیک از این قضیه حرصش میگیرد.

وقتی هولیا به خانه برمیگردد‌، متوجه می شود که هامینه در خانه نیست. او سراغ هامینه را میگیرد و آنها می فهمند که او گم شده است.

غفور سریع از فرصت استفاده کرده و پنهانی با دمیر تماس میگیرد و به او خبر میدهد که هامینه گم شده است تا او به ویلا بیاید.

هامینه به محل قرار همیشگی تکین و هولیا رفته است. تکین متوجه قضیه شده و به آنجا می رود.

هامینه به او میگوید که هولیا تکین را دوست دارد اما پدرش او را به تکین نمی‌دهد و هولیا را در اتاق زندانی کرده تا او راضی به ازدواج با عدنان شود.

تکین با شنیدن این حرفها متعجب شده و می فهمد که هولیا همچنان او را دوست داشته بوده است.

او سپس هامینه را سوار کرده و به سمت خانه هولیا می برد‌. هولیا با دیدن هامینه خیالش راحت شده و از تکین تشکر میکند.

دمیر به خانه می آید و وقتی میفهمد که تکین هامینه را به خانه آورده، عصبی می شود.

او به هولیا میگوید که نمی‌تواند آنها را تنها بگذارد و به خانه برمیگردند، اما هولیا با دلخوری میگوید که احتیاجی به این کار نیست.

دمیر به هتل برگشته و شب به زلیخا میگوید که آنها باید به عمارت برگردند. زلیخا از اینکه دمیر تصمیمش عوض شده کلافه می شود و با دمیر بحث میکند.

آخر شب، هولیا پیش تکین به قرارگاه همیشه می رود. تکین حرفهای هامینه را به روی هولیا می آورد و آنها کمی در مورد گذشته با هم صحبت میکنند.

روز بعد، هولیا به اصطبل رفته و یکی از اسبها را برمیدارد و بیرون می رود.

ایلماز یک حلقه برای مژگان می خرد و سپس برای شب با او در رستوران قرار میگذارد. سپس یک میز یا تزیینات زیاد و نوازنده میگیرد تا در یک فضای زیبا از مژگان خواستگاری کند.

هولیا تا شب به خانه نمی آید و همه نگران می شوند. غفور با دمیر تماس میگیرد و خبر میدهد تا دمیر به آنجا برود.

ایلماز به رستوران رفته و منتظر آمدن مژگان است. مژگان در خانه حاضر شده و میخواهد به رستوران برود، اما همان لحظه در می زنند و او از خانه خارج می شود.

ایلماز نگران مژگان شده و با خانه او تماس میگیرد اما کسی جواب نمی‌دهد.

میدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 84 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 85  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *