خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 132

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 132 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 104

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 132

هولیا پیش دمیر می رود و ماجرای حاملگی سحر را میگوید. دمیر عصبی شده و میگوید چنین چیزی امکان ندارد.

هولیا سعی دارد او را آرام کند و میگوید این اتفاق افتاده است‌. دمیر با کلافگی میگوید که امکان ندارد، زیرا او عقیم است و نمی‌تواند بچه دار شود.

هولیا خودش را متعجب و شوک زده نشان میدهد. سپس انکار میکند و میگوید که او عدنان را دارد. دمیر با ناراحتی میگوید که عدنان پسر او نیست بلکه پسر ییلماز است.

هولیا بیشتر شوکه می شود. دمیر می‌گوید که میداند هولیا نیز از این قضیه خبر داشته که زلیخا از قبل حامله است و برای همین نگذاشته بود تا دمیر همراه آنها به دکتر بیاید و افتادن زلیخا از پله ها را برای زایمان زودتر بهانه کرده بود، سپس میگوید که با این حال به هولیا حق میدهد و او را مقصر نمیداند ‌ هولیا نگران حس دمیر بله عدنان است.

دمیر می‌گوید که او عدنان را پسر خودش می داند و اصلا به چشم دیگری به او نگاه نمیکند. آنها تصمیم میگیرند سراغ سحر بروند تا بفهمند که پدرش واقعی بچه او کیست.

آنها سحر را صدا می زنند و از او میپرسند که پدر بچه اش کیست. سحر اصرار دارد که دمیر است. دمیر چنین چیزی را انکار میکند و در مقابل اصرار سحر با عصبانیت اسلحه را درآورده و روی سر سحر میگذارد و از او می‌خواهد حقیقت را بگوید. سحر میترسد و مجبور به اعتراف می شود و می‌گوید که بچه برای غفور است. دمیر و هولیا شوکه می شوند.

سحر با گریه به سمت خانه می رود. ثانیه و فادیک و غفور که در حیاط نشسته اند او را می بینند. ثانیه به سحر در حال رفتن طعنه می زند. غفور میخواهد پیش سحر برود تا در ظاهر او را ملامت کند، اما ثانیه عصبی شده و به او اجازه نمی‌دهد که سراغ سحر برود.

دمیر به اتاق پیش زلیخا می رود. زلیخا کنار گهواره عدنان است. دمیر نیز کنار او می نشیند و با عشق به عدناه نگاه میکند‌.

صبح روز بعد در خانه تکین، کارگران مشغول تخلیه اتاق ایلماز هستند و قرار است که وسایل جدید و تخت دونفره برای او و مژگان بیاورند.

مژگان و ایلماز در حال انتخاب رنگ وسایل هستند‌‌. ‌ تکین نیز به اتاق می آید و به آنها میگوید که می‌توانند خانه ای جدا داشته باشند.

مژگان میگوید که او میخواهد در خانه تکین زندگی کند و مشکلی با این قضیه ندارد‌‌. هنگامی که کارگران تخت را بیرون می برند، نامه زلیخا دیده می شود، اما ایلماز مشغول حرف زدن است و آن را نمیبیند. نقاش داخل می آید و هنگامی که سطل رنگ را روی زمین می گذارد، رنگ روی زمین می ریزد و پخش می شود.

نامه زلیخا نیز زیر رنگ می رود. تکین نقاش را سرزنش می کند و همه بیرون می روند تا کارگران آنجا را تمیز کنند .

سر میز صبحانه ، مژگان میگوید که یک عروسی کوچک و ساده میخواهد، اما تکین می‌گوید که او آرزوی عروسی بزرگ برای بچه هایش داشته و حالا میخواهد چنین کاری برای آنها بکند. مژگان برای اینکه تکین ناراحت نشود، قبول میکند.

نظیره و دخترش در حال تمیز کردن رنگ های روی زمین هستند. نظیره متوجه نامه می شود و دخترش میگوید که این نامه برای ایلماز آمده بود.

نظیره نامه را پاک کرده و سر میز برای ایلماز می برد. ایلماز با دیدن نامه متعجب شده و وقتی آن را باز میکند، هیچ نوشته ای خوانده نمی شود و جوهر نامه به هم ریخته است. نظیره نامه را در سطل زباله می اندازد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 132 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 133  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *