خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 123

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 123 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 92

سریال زن قسمت 123

سوهات، شیرین را به خانه ی خودش می برد و شیرین از آن خانه بزرگ به وجد می آید.

انور خودش را به بیمارستان می رساند و رو به عارف و خدیجه و جیدا و ییلز دعوای خودش با شیرین را تعریف می کند و می گوید: «ما شیطان به دنیا اوردیم خدیجه! »

خدیجه کمی خجالت می کشد و بعد هم انور آمدن سارپ و چیزهایی را که گفته را برای آنها تعریف می کند. همه متعجب می شوند و ییلز می گوید: « با توجه به چیزایی که داداش انور گفت، سارپ تقصیری نداشته! »

عارف عصبی می شود و به او می توپد! جیدا هم طرفداری عارف را می کند و کمی هم به شیرین بد و بیراه می گوید.

خدیجه که ناراحت شده بیرون می رود. عارف هم به خاطر عصبانیت زیاد بیرون رفته و کنار خدیجه که گریه می کند و می نشیند و با او حرف می زند تا کمی آرام بشود. کمی بعد خدیجه از او می پرسد که بهار را دوست دارد یا نه؟

عارف با خجالت تایید می کند و خدیجه می پرسد: «بهار هم دوستت داره؟ » عارف با لبخند می گوید: «دوسم داره… » خدیجه هم به روی او لبخند می زند و می گوید: «عشق خیلی چیز قشنگیه. وقتی عاشق باشی هیچ وقت نمیمیری… »

ییلز بچه ها را پیش یوسف گذاشته و به دروغ گفته بچه ها پیش مادرش هستند.

یوسف زیاد روی خوشی به بچه ها نشان نمی دهد و بچه ها هم که کمی از او می ترسند زیاد با او حرف نمی زنند.

کمی بعد دوروک می گوید که گرسنه است و یوسف آنها را برای خوردن شام می برد. نیسان مدام سراغ مادرش را از یوسف می گیرد که باعث می شود او کلافه بشود.

ژاله وقتی بهار به هوش می آید به او می گوید که باید منتظر شیرین بمانند چون او با انور دعوا کرده و رفته است.

بهار گریه می کند و می گوید: «من میدونم شیرین نمیذاره پیوند انجام بشه… بچه هام بدون مامان میمونن. اونا هنوز خیلی کوچیکن… »

ژاله هم ناراحت می شود و از او می خواهد که دیگر حرف های ناامیدکننده نزند.

کمی بعد عارف به دیدن بهار می رود و به او خیره می شود. عارف گریه می کند و می گوید: «تو هیچ وقت منو بچه هاتو تنها نمیذاری بری… من میدونم. .»

بهار دستش را روی دست او می گذارد و گریه می کند. وقتی عارف دلیل گریه او را می پرسد بهار جوابی نمی دهد و عارف می گوید: «من میدونم… چون تا حالا بوست نکردم. »

بعد هم جلو می رود و او را می بوسد. آنها خیره در چشمان هم می مانند و عارف در حالی که لبخندی بر لب دارد از اتاق خارج می شود.

شیرین با سوهات درمورد بیماری بهار و اینکه به او مغز استخوان نخواهد داد حرف می زند و می گوید: «اینکه بهار بمیره به کارتون میاد مگه نه؟! من میتونم اون کسی که قراره به بهار خون بده رو براتون پیدا کنم! »

کمی بعد هم مونیر به دیدن سوهات می رود و می گوید که یشیم کاراگوز همسر سابق نظیر برای مسئله مهمی درخواست ملاقات با او را کرده است. سوهات هم به ناچار قبول می کند.

ییلز و جیدا از انور و خدیجه می خواهند به خانه بروند تا ییلز فقط بالای سر بهار بماند و آنها کمی استراحت کنند. از طرفی موقع خواب، دوروک به نیسان می گوید: «تو میتونی مواظب من باشی؟ بابامون رفته، اگه مامانمونم بره تو مواظب من میشی؟ »

نیسان عصبانی می شود و او را کتک می زند. یوسف که از حرف های دوروک ناراحت شده با دعوای آنها به داخل اتاق می آید و آن دو را از هم جدا می کند. کمی بعد عارف به آنجا می آید و بچه ها را از یوسف می گیرد و تا مواظبشان باشد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 123 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 124 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *